0

غزلیات عراقی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

غزل شمارهٔ ۲۲۸
پنج شنبه 2 اردیبهشت 1395  1:32 PM

ای آرزوی جان و دلم ز آرزوی تو

بیمار گشته به نشود جز به بوی تو

باری، بپرس حال دل ناتوان من

بنگر: چگونه می‌تپد از آرزوی تو؟

از آرزوی روی تو جانم به لب رسید

بنمای رخ، که جان بدهم پیش روی تو

حال دل ضعیف چنین زار کی شدی؟

گر یافتی نسیم گلستان کوی تو

در راه جست و جوی تو هر جانبی دوید

در ره بماند و راه نیاورد سوی تو

از لطف تو سزد که کنون دست گیریش

چون بازمانده، گمشده در جست و جوی تو

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها