0

غزلیات عراقی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

غزل شمارهٔ ۲۱۷
پنج شنبه 2 اردیبهشت 1395  1:31 PM

تا توانی هیچ درمانم مکن

هیچ گونه چارهٔ جانم مکن

رنج من می‌بین و فریادم مرس

درد من می‌بین و درمانم مکن

جز به دشنام و جفا نامم مبر

جز به درد و غصه فرمانم مکن

گر نخواهی کشتنم از تیغ غم

مبتلای درد هجرانم مکن

ور بر آن عزمی که ریزی خون من

جز به تیغ خویش قربانم مکن

از من مسکین به هر جرمی مرنج

پس به هر جرمی مرنجانم، مکن

گر گناهی کردم از من عفو کن

ور خطایی رفت تاوانم مکن

تا عراقی ماند در درد فراق

درد با من گوی و درمانم مکن

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها