0

غزلیات عراقی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

غزل شمارهٔ ۱۱۹
پنج شنبه 2 اردیبهشت 1395  1:17 PM

دل در گره زلف تو بستیم دگر بار

وز هر دو جهان مهر گسستیم دگربار

جام دو جهان پر ز می عشق تو دیدیم

خوردیم می و جام شکستیم دگربار

شاید که دگر نعرهٔ مستانه برآریم

کز جام می عشق تو مستیم دگربار

المنة لله که پس از محنت بسیار

با تو نفسی خوش بنشستیم دگربار

چون طرهٔ تو شیفتهٔ روی تو گشتیم

هیهات! که خورشید پرستیم دگربار

ما ترک مراد دل خودکام گرفتیم

تا هرچه کند دوست خوشستیم دگربار

با عشق تو ما راه خرابات گرفتیم

از صومعه و زهد برستیم دگربار

در بندگی زلف چلیپات بماندیم

زنار هم از زلف تو بستیم دگربار

تا راز دل ما نکند فاش عراقی

اینک دهن از گفت ببستیم دگربار

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها