0

غزلیات عراقی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

غزل شمارهٔ ۸۵
پنج شنبه 2 اردیبهشت 1395  1:13 PM

دیدهٔ بختم، دریغا کور شد

دل نمرده، زنده اندر گور شد

دست گیر ای دوست این بخت مرا

تا نبیند دشمنم کو کور شد

بارگاه دل، که بودی جای تو

بنگر اکنون جای مار و مور شد

بی‌لب شیرینت عمرم تلخ گشت

شوربختی بین که: عیشم شور شد

دل قوی بودم به امید تو، لیک

دل ندادی، خسته زان بی‌نور شد

شور عشقت تا فتاد اندر جهان

چون دل من عالمی پر شور شد

عارت آمد از عراقی، لاجرم

بی‌تو، مسکین، بی‌نوا و عور شد

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها