0

غزلیات شاطر عباس صبوحی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

دل گمشده
پنج شنبه 2 اردیبهشت 1395  11:46 AM

عشقت آتش بدل کس نزند تا دل ماست

کی به مسجد سزد آن شمع که بر خانه رواست

به وفائی که نداری قسم ای ماه جبین

هر جفائی که کنی در دل من عین وفاست

گر از ریختن خون منت خرسندی است

این نه خونست بیا دست بر آن زن که حناست

سر زلف تو چنین مشک تر آورده به شهر

ای حریفان ز ختن مشک نخواهید خطاست

من گرفتار سیه چردهٔ شوخی شده ام

که بمن دشمن و با مردم بیگانه صفاست

یوسف از مصر سفر کرد و بدینجا آمد

گو به یعقوب که فرزند تو در خانهٔ ماست

روزی آیم به سر کوی تو و جان بدهم

تا بگویند که این کشتهٔ آن ماه لقاست

زود باشد که سراغ من دل گمشده را

از همه شهر بگیرند، صبوحی به کجاست

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها