0

غزلیات ناتمام و اشعار پراکنده شاطر عباس صبوحی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

مبتلا
پنج شنبه 2 اردیبهشت 1395  11:40 AM

من آن مرغم که افکندم بدام صد بلا خود را

به یک رو از پی هنگام کردم مبتلا خود را

نه دستی داشتم در سر، نه پائی داشتم در گل

بدست خویش کردم اینچنین بی‌دست و پا خود را

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها