شعـــــ📝ــــــر مهـــــــ💕ـــــدوے
دوشنبه 31 خرداد 1395 6:19 PM
شعـــــ📝ــــــر مهـــــــ💕ـــــدوے
😔دیشب سه غزل نذر تو کردم که بیایی
چشمم به ره عاطفه خشکید ؛ کجایی؟؟
😔با شِکوه ی من چهره ی آدینه ترک خورد
از سوی تو اما نه تبسم ؛ نه ندایی
😔از بس که در اندیشه ی تو شعله کشیدم
خاکستر حسرت شده ام ؛ نیست دوایی؟
😔آمار تپشهای دلم را به تو گفتم
پرونده شد اندوه من از درد جدایی
😔سوگند به آوای صمیمانه ی نامت
از عشق فقط قصد من و شعر شمایی
😔هر فصل دلم بی تو ببین رنگ خزان است
آغاز کن ای گل ! سفر سبز رهایی
😔من منتظرم ! مرحمتی لطف و نگاهی
حیف است رسد مرگ من آقا! تو نیایی...