0

خنده بارون

 
ali_81
ali_81
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1388 
تعداد پست ها : 10633
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به: خنده بارون
سه شنبه 19 دی 1396  2:22 PM

بخون و بخند

 

دیگه زمان این رسیده که حسابی بخندیم...

بخون و بخند

 

 

خیابان یک دوطرفه:

یک نفر تا وارد خیابان یک طرفه می شه، پلیس می گیرتش و می گه: کجا با این عجله؟

می گه جناب سروان، هر جا می خواستم برم دیگه دیر شده بود. ببین همه دارن بر می گردن.

پوست پرتغال:

به شخصی که پرتغال را با پوست می خورد، می گویند: چرا با پوست می خوری؟

گفت: من که می دونم داخلش چیه؟ برای چی پوستش و بکنم.

قوی ترین حیوان:

روزی پسری از پدرش پرسید:

پدرجان اگه گفتی: قوی ترین حیوان کدام است؟

پدر گفت: مورچه، چون یک روز مورچه ای داخل پریز برق رفت من هم خواستم آن را در بیاورم چنان لگدی به من رد که چند متر پرتاب شدم.

شاخه ی درخت:

به یه نفر می گن اگه توی آب در حال غرق شدن باشی چه کار می کنی؟

کمی گه: دستم را می گیرم به یک شاخه درخت.

بهش می گن اون جا که شاخه ی درخت نیست.

می گه: مجبورم، می فهمی مجبورم.

مسافرت:

خانواده ای برای زندگی به شهر می روند. مادر به بچه اش می گه: ای جا شهره.اگه جایی رفتی و در زدی و اون ها گفتن: کیه؟

تو یه وقت نگی: مویوم. باید بگی منم.

بچه می گه: آخه اگه بگم منم. اونا از کجا می فهمن مویوم؟

 گو ش دراز:

به گوش دراز می گن: چرا گوش هات این قدر درازه؟

می گه: خواب دیگه، هر خوشکلی یه عیبی داره.


منبع: فصلنامه سازمان تبلیغات اسلامی

تشکرات از این پست
zahra_53
دسترسی سریع به انجمن ها