0

📗📘📙غزلیات صائب تبریزی📗📘📙

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

غزل شمارهٔ ۲۶۶
جمعه 13 فروردین 1395  10:37 PM

ناامیدی بردهد اشکی که می باریم ما

رزق قانون می شود تخمی که می کاریم ما

هر که پا کج می گذارد ما دل خود می خوریم

شیشه ناموس عالم در بغل داریم ما

در شکار شوخ چشمان دست و پا گم می کنیم

ورنه آهو را به دام خویش می آریم ما

در کف عشقیم عاجز، ورنه در میدان رزم

شیر مردان را به مژگان جبهه می خاریم ما

نیست صائب قسمت کوتاه بینان هوس

آنچه از چشم سیاهش در نظر داریم ما

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها