0

📗📘📙غزلیات صائب تبریزی📗📘📙

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

غزل شمارهٔ ۸۰
جمعه 13 فروردین 1395  10:29 PM

نوش این غمخانه در دنبال دارد نیش را

شکوه ای از تلخکامی نیست دوراندیش را

سوز دل از دست می گیرد عنان اختیار

شمع نتواند گره زد اشک و آه خویش را

خال مشکین است ازان سیب ذقن ظاهر شده؟

یا شب قدری است گرد آورده نور خویش را

حاصلی غیر از جگر خوردن ندارد راستی

نان به خون تر می شود صبح صداقت کیش را

پیش پای فکر رنگین هیچ راهی دور نیست

چون حنا یک شب به هندستان رساند خویش را

می رود از کوته اندیشی به استقبال مرگ

بی ضرورت می دواند هر که اسب خویش را

گر چه می سازند خود را دیگران در خانه جمع

گم کند در خانه آیینه خودبین خویش را

پاس همراهان کاهل سنگ راه من شده است

ور نه صائب من به منزل می رساندم خویش را

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها