0

نوروز نامه خیام

 
nargesza
nargesza
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1392 
تعداد پست ها : 10707
محل سکونت : اصفهان

نوروز نامه خیام
جمعه 13 فروردین 1395  1:01 AM

 

نوروز نامه خیام

 

 

نوروز نامه خیام


 

 

نوروز نامه متن كهن شناخته شده‌اي است كه آن را از حكيم عمر خيام نيشابوري مي‌دانند. اين اثر داراي آگاهي‌هاي گرانبهايي درباره جشن‌ها و آيين‌هاي ايراني و برخي مسايل فكري و اجتماعي روزگار خيام (سده ششم) است

اهميت «نوروزنامه» در نثر ساده و روان آن است. به همين دليل اين اثر را در شمار متن‌هاي مهم ادبي مي‌دانند كه سرشار از تركيبات و واژگان رسا و خوش آهنگ زبان فارسي است. 

خيام رساله خود را با سبب پيدايش نوروز آغاز مي‌كند و ريشه اسطوره‌اي و تاريخي آن را بيان مي‌دارد و درباره دوازده ماه سال و معناي آن‌ها آگاهي‌هايي در اختيار خواننده قرار مي‌دهد. سپس از آيين‌هاي پادشاهان باستاني ايران و آمدن موبدان موبد نزد شاه در نخستين روز سال نو ياد مي‌كند. 

آگاهي‌هايي نيز درباره دفينه‌ها، انگشتري‌ها و پيرايه‌هاي آن، شمشير و تير و كمان، قلم و خاصيت آن به‌دست مي‌دهد. اطلاعاتي نيز درباره اسب و تيمارداري و نام اسبان و بازها در ادامه مي‌آيد. آخرين بخش كتاب جستاري است درباره «روي نيكو». در هر بخش نيز حكايت‌هاي كوتاه تاريخي و اجتماعي آورده شده و بدين گونه بر جذابيت كتاب افزوده شده است. 

در نوروزنامه خيام آمده است : «اما سبب نهادن نوروز آن بوده است که چون بدانستند آفتاب را دو دور بود. يکي آنک [آن‌که] هر سيصد و شصت و پنج روز و ربعي از شبانه‌روز باول [به اول] دقيقه حمل باز آيد، به همان وقت و روز که رفته بود نتواند آمدن، چه هر سال از همين مدت کم شود. و چون جمشيد آن روز را دريافت، نوروز نام نهاد و جشن آيين آورد... و بر پادشاهان واجب است آيين و رسم ملوک به جاي‌ آوردن از بهر مبارکي و از بهر تاريخ را و خرمي کردن باول [به اول] سال.»

خيام در ادامه‌‌ سخن، حکما را کساني مي‌داند که نوروز را به پادشاهان آموخته‌اند. اگر ما حکما را بخشي از پاسبانان و مفسران نظام دانايي عصر بدانيم، نکته‌ مورد نظر ما در اين بخش نوروزنامه به خوبي هويدا مي‌شود، زيرا خيام در ادامه مي‌آورد که موبدان اين آيين عجم را تا روزگار يزدجرد، آخرين پادشاه ساساني، گرامي مي‌داشتند. در اين بخش، جمله‌ کليدي خيام را شاهديم: «شها بجشن [به جشن] فروردين بماه [به ماه] فروردين آزادي گزين يزدان و دين کيان، سروش آورد ترا دانايي و بينايي به کارداني و دير زي با خوي هژير و...»

 

 

تشکرات از این پست
farnaz_s
دسترسی سریع به انجمن ها