ترجیع دوم
پنج شنبه 12 فروردین 1395 1:54 PM
در موج و حباب و آب دریاب
آن آب در این حباب دریاب
ما را به کف آر عارفانه
خوش ساغر پرشراب دریاب
بر دیدهٔ ما نشین زمانی
آن لعبت بی حجاب دریاب
هر برگ گلی که رو نماید
در عارض او گلاب دریاب
خوش روشنی است در شب و روز
مه را نگر آفتاب دریاب
گنجی است حدیث کنت کنزاً
آن گنج در این خراب دریاب
بحریست نموده رو به قطره
در قطره و بحر آب دریاب
بالذات یکی و بالصفت صد
یک عین به صد حباب دریاب
گوئی جامیم یا سرابیم
بردار ز رخ نقاب دریاب
جامی و شراب و رند و ساقی
ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیلهسین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.