0

غزلیات شاه نعمت‌الله ولی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

غزل شمارهٔ ۳۹
پنج شنبه 12 فروردین 1395  12:06 PM

می زخم عشق می نوشیم ما

خلعتی از عشق می پوشیم ما

در طریق عاشقی چون عاشقان

مدتی شد تا که می کوشیم ما

عشق می گوید سخن از من شنو

ما از او گوئیم و خاموشیم ما

عاشقانه همچو خم میفروش

باز سرمستیم و در جوشیم ما

جرعهٔ می ما به صد جان می خریم

نیک ارزانست نفروشیم ما

پا و سر چشمیم تا بینیم او

چون سخن گوید همه گوشیم ما

ما به عشقش عاقل و دیوانه ایم

تا نه پنداری که بی هوشیم ما

همچو بلبل در هوای روی گل

روز و شب مستانه بخروشیم ما

نعمت اللیهم و با سید حریف

باده می نوشیم و مدهوشیم ما

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها