0

غزلیات سنایی غزنوی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

غزل شمارهٔ ۴۰۷
چهارشنبه 11 فروردین 1395  5:15 PM

زان خط که تو بر عارض گلنار کشیدی

ابدال جهان را همه در کار کشیدی

بر ماه به پرگار کشیدی خط مشکین

دلها همه در نقطهٔ پرگار کشیدی

هر دل که ترا جست چو دیوانهٔ مستی

در سلسلهٔ زلف زره‌دار کشیدی

زنار پرستی مکن ای بت که جهانی

در سلسلهٔ زلف چو زنار کشیدی

بس زاهد و عابد که بر آن طرهٔ طرار

از صومعه در خانهٔ خمار کشیدی

هر دل که سرافراشت به دعوی صبوری

او را به سوی خویش نگونسار کشیدی

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها