0

غزلیات سنایی غزنوی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

غزل شمارهٔ ۳۵۷
چهارشنبه 11 فروردین 1395  5:12 PM

باز افتادیم در سودای تو

از نشاط آن رخ زیبای تو

دستمان گیر الله الله زینهار

زان که بنهادیم سر در پای تو

باز ما را جاودان در بند کرد

حلقهٔ زلفین عنبرسای تو

باز کاسد کرد در بازار عشق

عقل ما را لعل روح افزای تو

ما دو صد منزل دوان باز آمدیم

مردمی کن یک قدم باز آی تو

روی سوی عشق تو آورده‌ایم

گر چه آگه نیستیم از رای تو

با ملاحت خود سراسر نقش کرد

نیکویی بر روی چون دیبای تو

باز ما را عالمی چون حلقه کرد

آن دو چشم جادوی رعنای تو

مر سنایی را کنون تا جاودان

در پذیرش تا بود مولای تو

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها