0

غزلیات سنایی غزنوی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

غزل شمارهٔ ۳۳۵
چهارشنبه 11 فروردین 1395  5:11 PM

صبر کم گشت و عشق روز افزون

کسیه بی سیم گشت و دل پرخون

می‌دهد درد می‌نهد منت

یار ما را عجب گرفت زبون

صنعتش سال و ماه عشوه و زرق

سخنش روز و شب فنون و فسون

پشت کوژ و تنم ضعیف شدست

پشت چون نون و دل چو نقطهٔ نون

عقل با عشق در نمی‌گنجد

زین دل خسته رخت برد برون

حالم اینست و حرص و عشقم پیش

راست گفتند ک «الجنون فنون»

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها