0

غزلیات سنایی غزنوی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

غزل شمارهٔ ۱۶۷
چهارشنبه 11 فروردین 1395  4:52 PM

تا کی از ناموس هیهات ای پسر

بامدادان جام می هات ای پسر

ساغری پر کن ز خون رز مرا

کاین دلم خون شد ز غمهات ای پسر

خوش بزی با دوستان یک دم بزن

دل بپرداز از مهمات ای پسر

بر نشاط و خرمی یک دم بزی

وقت کن ایام و ساعات ای پسر

هر کجا دلدادهٔ آواره‌ای

بینی او را کن مراعات ای پسر

چند بر طاعات ما راحت کنی

نیست ما را برگ طاعات ای پسر

عاشقان مست را وقت صبوح

سود کی بخشد مقالات ای پسر

هر زمان خوانی خراباتی مرا

چند باشی زین محالات ای پسر

کاشکی یک دم گذارندی مرا

در صف اهل خرابات ای پسر

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها