0

غزلیات سنایی غزنوی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

غزل شمارهٔ ۱۲۶
چهارشنبه 11 فروردین 1395  4:51 PM

مردمان دوستی چنین نکنند

هر زمان اسب هجر زین نکنند

جنگ و آزار و خشم یکباره

مذهب و اعتقاد و دین نکنند

چون کسی را به مهر بگزینند

دیگری را بر او گزین نکنند

در رخ دوستان کمان نکشند

بر دل عاشقان کمین نکنند

چون منی را به چاره‌ها کردن

دل بیگانه را رهین نکنند

روز و شب اختیار مهر کنند

سال و مه آرزوی کین نکنند

چون وفا خوبتر بود که جفا

آن کنند اختیار و این نکنند

بر سماع حزین خورند شراب

لیک عاشق را حزین نکنند

زلف پر چین ز بهر فتنهٔ خلق

همچو زلف بتان چین نکنند

اینهمه می‌کنی و پنداری

که ترا خلق پوستین نکنند

مکن ای لعبت پری‌زاده

که پری‌زادگان چنین نکنند

همه شاه و گدا و میر و وزیر

بهر دنیا به ترک دین نکنند

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها