0

غزلیات سنایی غزنوی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

غزل شمارهٔ ۱۰۴
چهارشنبه 11 فروردین 1395  4:47 PM

زلف پر تابت مرا در تاب کرد

چشم پر خوابت مرا بی خواب کرد

با تن من کرد نور عارضت

آنکه با تار قصب مهتاب کرد

عنبرین زلف چو چوگان خم گرفت

تا دلم چو گوی در طبطاب کرد

وان لب عناب گونت طعنه کرد

تا سرشگم سرخ چون عناب کرد

گر عجب بود آنکه عشق تو مرا

مست و هالک بی نبید ناب کرد

این عجب‌تر آنکه عشقت رایگان

چشم من پر لولو خوشاب کرد

میغ روی خوب چون خورشید تو

چشمهٔ خورشید را محراب کرد

و آتش روی ترا چون سجده برد

همچو ابدالان گذر بر آب کرد

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها