0

قصاید و قطعات سنایی غزنوی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

شمارهٔ ۱۴۶
چهارشنبه 11 فروردین 1395  3:18 PM

دعوی دین می‌کنی با نفس دمسازی مکن

سینهٔ گنجشک جویی دعوی بازی مکن

مکر مرد مرغزی از غول نشناسی برو

همنشین طراریان گر بز رازی مکن

ای ز کشی ناپذیرفته سیه رویان کفر

با نکورویان دین پاک طنازی مکن

ور همی خواهی کنی بازی تو با حوران خلد

پس درین بازار دنیا بوزنه بازی مکن

دست دف زن گرز رستم کی تواند کار بست

از رکوی مشغله دعوی بزازی مکن

بادیه نارفته و نادیده روی کافران

خویشتن را نام گه حاجی و گه غازی مکن

ای سنایی چون غلام رنگ و بویند این همه

برگذر زین گفتگوی و بیش غمازی مکن

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها