غزل شمارهٔ ۱۰۰
سه شنبه 10 فروردین 1395 3:21 PM
از سر دنیا و دین، مردانه در خواهم گذشت
مست و لایعقل، به کوی یار، بر خواهم گذشت
جان سپر کردم به پیشش، پیش از آن کاندر غمش
بگذرد تیر از سپر زیر سپر خواهم گذشت
از هوا، باد صبا جان میدهد در کوی دوست
در هوا داری من از باد سحر، خواهم گذشت
بعد ازین، من بر خط سودای خوبان چون قلم
گر قدم خواهم نهاد، اول ز سر خواهم گذشت
عمر من در کوی او با یک دم افتاد، ای رقیب
چند گویی در گذر یکدم که در خواهم گذشت
ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیلهسین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.