0

قطعات سلمان ساوجی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

قطعه شمارهٔ ۱۲۵
سه شنبه 10 فروردین 1395  2:39 PM

صاحب قران مملکت ای آصفی که هست

صدر تو قبله عرب و کعبه عجم

بر رای روشنت همگی کار ملک راست

آن روز شد که پشت فلک را نبود خم

برگرد خوان همت سلطان رای توست

یک گرده قرص خاور و یک کاسه جام جم

گر دست بر قلم بنهد بی اجازتت

تیر فلک سپهر کند دست او قلم

سر تا به پا وجود تو چون عقل اول است

فضل و کفایت و هنر و همت و کرم

حکمت اگر به پشت فلک پا در آورد

خنگ فلک ز ضعف نهد بر زمین شکم

پایم قیاس کرد یمین تو را خرد

صد بار یمین تو یک نیمه بود کم

داعی که می‌زند قدم صدق صاحبا

در شارع محبتت از عالم قدم

گر چند روز شد که نیامد به حضرتت

او را نکن به زلت تقصیر متهم

سرما به غیت است که خورشید و صبح را

یخ بسته است چشمه و افسرده است دم

امروز آفتاب به برف ار فرود رود

مشکل بود بر آمدنش تا بهار هم

پیرو ضعیف دست و قدم چون رود به راه

جایی که یخ ز جای برد پیل را قدم

معذور دار گر به قلم عذر خواستم

ترسم که گر قدم بنهم بشکند قلم

چندان بقات باد که این نیلگون افق

گردون کشد در آخر روز از بقم رقم

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها