0

ترکیبات سلمان ساوجی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

شمارهٔ ۵ - مدح و ثنای راستین
سه شنبه 10 فروردین 1395  2:01 PM

صبح رسید و می‌رود یکدمه‌ای که حاضر است

از می و چنگ ساز کن برگ و نوای صبحدم

خاست هوای صبحدم جان به تن پیاله ده

هان که پیاله می‌دهد جان به هوای صبحدم

جلوه کنان عروس صبح آمد و می دمد افق

از زر مغربی خور روی نمای صبحدم

صبح سفید اطلسی ساخت قبای آسمان

ساز چو من به عکس می لعل قبای صبحدم

پیش که آهوی فلک سنبل شب چرا کند

زلف غزال ما نگر نافه گشای صبحدم

آن می خور شعاع ده در دل شب که این نفس

صبح رسید و می‌رسد خود ز قفای صبحدم

باد فدای مهوشی جان و دلم که دل درو

دید صفای صبح را یافت وفای صبحدم

بس که ز شرم عارضت چهره صبح ریخت خون

دامن خاک پر ز خوی کرد حیای صبحدم

صبح نمود نلع مه نعل بهاش در دل است

از زر و جان لعل ده نعل بهای صبحدم

صبح به صدق و روشنی هست چو رای پادشه

لاجرم آفتاب شد تابع رای صبحدم

شاه معز دین حق ملک خدای راستین

 

 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها