0

غزلیات خواجوی کرمانی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

غزل شمارهٔ ۸۴
دوشنبه 2 فروردین 1395  12:37 PM

جمشید بنده در دولتسرای ماست

خورشید شمسهٔ حرم کبریای ماست

جعد عروس ماهرخ حجلهٔ ظفر

گیسوی پرچم علم سدره‌سای ماست

آن اطلس سیه که شب تار نام اوست

تاری ز پردهٔ در خلوتسرای ماست

کیوان که هست برهمن دیر شش دری

با آن علو مرتبه مامور رای ماست

گر زیر دست ما بود آفاق دور نیست

کافلاک را چو درنگری زیر پای ماست

بنمای ملکتی که نباشد خلل‌پذیر

ور زانک هست مملکت دیرپای ماست

تا چتر ما همای هوای ممالکست

فر همای سایهٔ پر همای ماست

ما تاج تارک خلفای زمانه‌ایم

وآئینهٔ جمال خلافت لقای ماست

خورشید آتشین رخ گیتی فروز چرخ

عکسی ز جام خاطر گیتی نمای ماست

خواجو سزد که بندهٔ درگاه ما بود

چون شاه هفت کشور گردون گدای ماست

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها