0

غزلیات خاقانی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

غزل شمارهٔ ۳۴۹
یک شنبه 1 فروردین 1395  6:11 PM

ز بدخوئی دمی خو وانکردی

مراعاتی بجای ما نکردی

بر آن خوی نخستینی که بودی

از آن یک‌ذره کمتر وانکردی

بجای من که بر عهد تو ماندم

ز بدعهدی چه ماندت تا نکردی

مگر لطفی که از تو چشم دارم

در آن عالم کنی، کاینجا نکردی

کجا یک وعده‌ام دادی که در پی

هزار امروز را فردا نکردی

پی یک بوسه گرد پایهٔ حوض

بسی گشتم، تو دل دریا نکردی

شنیدی حال خاقانی که چون است

ولی بر خویشتن پیدا نکردی

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها