0

غزلیات خاقانی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

غزل شمارهٔ ۳۳۶
یک شنبه 1 فروردین 1395  6:10 PM

باز از کرشمه زخمهٔ نو در فزوده‌ای

درد نوم به درد کهن برفزوده‌ای

کوتاه بود بر قدت ای جان قبای ناز

کامروز پارهٔ دگرش در فزوده‌ای

در ساز ناز بود تو را نغمه‌های خوش

این دم قیامت است که خوش‌تر فزوده‌ای

آخر چه موجب است که باز از حدیث وصل

کم کرده‌ای و در سخن زر فزوده‌ای

باری اگر طویلهٔ عمرم گسسته‌ای

چشم مرا طویلهٔ گوهر فزوده‌ای

هردم هزار بار به خونم نشانده‌ای

روزی که سوز هجران کمتر فزوده‌ای

خاقانی از پی تو سر اندازد ارچه باز

بر هر غمیش صد غم دیگر فزوده‌ای

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها