0

غزلیات خاقانی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

غزل شمارهٔ ۳۱۰
یک شنبه 1 فروردین 1395  5:27 PM

در صبوح آن راح ریحانی بخواه

دانهٔ مرغان روحانی بخواه

یک دو جام از راه مخموری بخور

یک دو جنس از روی یکسانی بخواه

ساغری چون اشک داودی به رنگ

از پری‌روی سلیمانی بخواه

دیدبان عقل را بربند چشم

چشم بندش آنچه می‌دانی بخواه

زاهدان را آشکارا می بده

شاهدان را بوسه پنهانی بخواه

جام خم کن جرعه بر خامان بریز

عذر تشویر از پشیمانی بخواه

دست برکن، زلف بت‌رویان بگیر

پوزش خجلت ز نادانی بخواه

از سفالین گاو سیمین آهوان

عید جان را خون قربانی بخواه

گر به مستی دست یابی بر فلک

زو قصاص جان خاقانی بخواه

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها