0

غزلیات خاقانی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

غزل شمارهٔ ۱۶۸
یک شنبه 1 فروردین 1395  5:14 PM

آنچه عشق دوست با من می‌کند

والله ار دشمن به دشمن می‌کند

خرمن ایام من با داغ اوست

او به آتش قصد خرمن می‌کند

این دل سرگشته همچون لولیان

باز دیگر جای مسکن می‌کند

همچو مرغی از بر من می‌پرد

نزد بدعهدی نشیمن می‌کند

می‌برد با گرگ در صحرا گله

با شبان در خانه شیون می‌کند

پیش من از عشق بر سر می‌زند

در پی اندر پی، پی من می‌کند

آه از این دل کز سر گردن‌کشی

خود خاقانی به گردن می‌کند

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها