0

غزلیات خاقانی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

غزل شمارهٔ ۱۵۵
یک شنبه 1 فروردین 1395  5:13 PM

نقش تو خیال برنتابد

حسن تو زوال برنتابد

چون روی تو بی‌نقاب گردد

آفاق جمال برنتابد

از غایت نور عارض تو

آئینه خیال برنتابد

گر بوس تو را کنند قیمت

یک عالم مال برنتابد

منمای مرا جمال ازیراک

دیوانه هلال برنتابد

از بوسه سخن نرانم ایرا

طبع تو محال برنتابد

جان بر تو کنم نثار نی‌نی

صراف سفال برنتابد

خاقانی را مکش چو کشتی

می‌دان که وبال برنتابد

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها