0

غزلیات خاقانی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

غزل شمارهٔ ۱۲۴
یک شنبه 1 فروردین 1395  5:10 PM

لب جانان دوای جان بخشد

درد از آن لب ستان که آن بخشد

عشق میگون لبش به می ماند

عقل بستاند ارچه جان بخشد

دیت آن را که سر برد به شکر

هم ز لعل شکرفشان بخشد

عاشق آن نیست کو به بوی وصال

هستی خود به دلستان بخشد

عاشق آن است کو به ترک مراد

هرچه هستی است رایگان بخشد

دو جهان را دو شاخ گل داند

دسته بندد به دلستان بخشد

شه سواری است عشق خاقانی

کز سر مقرعه جهان بخشد

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها