0

اشعار محلی ملک‌ الشعرای بهار

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

شمارهٔ ۲ - غزل
پنج شنبه 27 اسفند 1394  8:35 PM

یقین درم اثر امشو بهایهای مو نیست

که یار مسته و گوشش بگریه‌های مو نیست

خدا خدا چه ثمر ای موذناکامشو

خدا خدای شمایه خدا خدای مو نیست

نمود خو‌نمه پامال و خونبها مه نداد

زدم چو بر دمنش دست‌، گفت پای مو نیست

بریز خونمه با دست نازنین خودت

چره که بیتر ازی هیچه خونبهای مو نیست

بهار اگر شو صدبار بمیرم از غم دوست

بجرم عشق و محبت‌، هنوز جزای مو نیست

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها