0

غزلیات اوحدی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

غزل شمارهٔ ۹۲
جمعه 30 بهمن 1394  8:06 AM

آن ترک پری چهره، که مانند فرشتست

یارب، گل پاکش ز چه ترکیب سرشتست؟

انصاف توان داد که: با لطف وجودش

بنیاد وجود دگران از گل و خشتست

زین بیش مده وعده به فردای بهشتم

کامروز به نقد از رخ او خانه بهشتست

با قامت او هر که نشاند پس ازین سرو

بسیار کند سرزنش آن سرو که کشتست

گفتم که: بگویم به کسی درد دل خویش

از خود به جهان یک دل بی‌درد نهشتست

جان را نبود قیمت و دل چیست بر او؟

کس نام چنین ها نتوان برد، که زشتست

ای اوحدی، از سر بنهی بر خط او نه

کامروز کسی بهتر ازین خط ننوشتست

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها