0

غزلیات اوحدی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

غزل شمارهٔ ۸۳
جمعه 30 بهمن 1394  8:02 AM

مدتی شد تا دل ما صورت آن سرو راست

دوست میدارد، ولیکن زهرهٔ گفتن کراست؟

روی او در حسن چون ما هست، می‌گویم تمام

قد او در لطف چون سروست، بنمودیم راست

گر زبان در کام من شیرین شود چون نام او

بر زبانم رانم، سرم در معرض اندیشهاست

ای زبان، بگذر، که نام پاک او از بس شرف

در ضمیرم گر بگردد، هم نپندارم رواست

اوحدی گر مهر او ورزی،بنه گردن به جور

بیدقی را زودتر باید زدن کوشاه خواست

عاشق و درویشی اینجا، در دعا و صبر کوش

چارهٔ عاشق صبوری، کار درویشان دعاست

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها