درخت ممنوعه ( منهيه ) چه بود ؟ و چرا آدم و حوا عريان شدند ؟ - 5
شنبه 17 بهمن 1394 7:27 AM
درخت ممنوعه ( منهيه ) چه بود ؟ و چرا آدم و حوا عريان شدند ؟ - 5
و خداوند نيز حركت و رشد روحاني انسان را به درختي تشبيه كرده است كه :
براي فراهم شدن مقدمات رشد انسان ، نياز به حضور در دنياي زميني دارد و به همين دليل بايد از بهشت آدم خارج و به دنياي زميني هبوط كند .
آنجا که می فرماید :
" قلنا اهبطوا منها جميعا فاما ياتينکم مني هدى فمن تبع هداي فلا خوف عليهم و لا هم يحزنون " 25
" گفتيم : همگى از آن ، فرود آييد ! هرگاه هدايتى از طرف من براى شما آمد ، کسانى که از آن پيروى کنند ، نه ترسى بر آنهاست ، و نه غمگين شوند ."
• جهت شروع فرايند رشد ، نياز به رفع نيازهاي مادي و جسماني است كه خداوند ، همه گونه مواهب طبيعي و نعمات دنيايي را براي او فراهم كرده است .
" ان الله سخر لکم ما في السماوات و ما في الارض و اسبغ عليکم نعمه ظاهرة و باطنة . " 26
" ( آيا نديديد )خداوند آنچه را در آسمانها و زمين است مسخّر شما کرده ، و نعمتهاى آشکار و پنهان خود را به طور فراوان بر شما ارزانى داشته است؟! "
• در امتداد رشد جسماني انسان ، قابليتهاي روحي و استعدادهاي روحاني او ، در هر مسيري كه انتخاب كند ( راه مستقيم عبور از مسير ارزشها و ملكات اخلاقي مبتني بر پيام هاي خداوندي ، و يا راه غير مستقيم انحرافي عبور از مسير وابستگي هاي دنيايي و تخلفات نفساني ) شروع به رشد مي كند ، كه براي تشديد و تسريع رشد درمسير مستقيم ، نياز به نور آسماني و هدايت الهي دارد .
• آنجا که می فرماید :
" الله نور السماوات و الارض مثل نوره کمشکاة فيها مصباح المصباح في زجاجة الزجاجة کانها کوکب دري يوقد من شجرة مبارکة زيتونة لا شرقية و لا غربية يکاد زيتها يضيء و لو لم تمسسه نار نور على نور يهدي الله لنوره من يشاء و يضرب الله الامثال للناس و الله بکل شيء عليم . " 27
" خداوند نور آسمانها و زمين است ؛ مثل نور خداوند همانند چراغدانى است که در آن چراغى (پر فروغ) باشد ، آن چراغ در حبابى قرار گيرد ، حبابى شفاف و درخشنده همچون يک ستاره فروزان ، اين چراغ با روغنى افروخته مىشود که از درخت پربرکت زيتونى گرفته شده که نه شرقى است و نه غربى؛ ( روغنش آنچنان صاف و خالص است که ) نزديک است بدون تماس با آتش شعلهور شود ؛ نورى است بر فراز نورى ؛ و هر کس بخواهد خدا او را به نور خود هدايت مىکند ، و خداوند به هر چيزى داناست. "
• با پيمودن راه مستقيم فوق و رشد در مسير خداگونگي (با استفاده از مواهب دنياي زميني و سپس رها كردن و خارج شدن از آن و صعود به جايگاه اوج تعالي انسان تا خدا )، درخت روحي انسان ، به آنجا مي رسد كه قد تا بارگاه الهي كشيده .
آنجا که می فرماید :
" في مقعد صدق عند مليک مقتدر . " 28
" در جايگاه صدق نزد خداوند مالک مقتدر! "
• و ميوه آن ، حضور در جنت لقاي خداوندي است .
آنجا که می فرماید :
" یا ایتهاالنفس المطمینه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی ." 29
" تو اى روح آراميافته ! به سوى پروردگارت بازگرد در حالى که هم تو از او خشنودى و هم او از تو خشنود است ، پس در سلک بندگانم درآى ، و در بهشتم وارد شو ! "
• و آنها نيز كه راه غير مستقيم برگزيده و تنها به رشد درخت وجودي خود در مسير دنيا و توسعه قلمرو زميني خود بسنده كرده اند ، دچار آفتهايي شده كه هر آن با سرگردانيها و هول و هراس هاي عذابي دهشتناك روبرو شده ، و نهايتا با برخورد به موانع و صخره هاي مسير ، متوجه راه غلطي كه پيموده اند شده ؛
آنجا که خداوند می فرمایند :
" والذین کفروا اعمالهم کسراب بقیعه یحسبه الضمئان مائا حتی اذا جائه لم یجده شیئا و وجد الله عنده " 30
" کسانى که کافر شدند ، اعمالشان همچون سرابى است در يک کوير که انسان تشنه از دور آن را آب مىپندارد ؛ امّا هنگامى که به سراغ آن مىآيد چيزى نمىيابد ، و خدا را نزد آن مىيابد که حساب او را بطور کامل مىدهد .
اما دیگر دیر شده ، که هر کس به هر مقدار از راه ، که کج رفته ، باید عذاب وحشتناک حسرت دور افتادن از خدای رحمان را بچشد تا زنگارهای ناشی از غفلت و هوس های زمینی از روح او زدوده شود .
آنجا که پروردگار عزیز می فرمایند :
" ساصليه سقر - و ما ادراک ما سقر - لا تبقي و لا تذر - لواحة للبشر . " 31
" (امّا) بزودى او را وارد سَقَر مىکنم ! - و تو نمىدانى «سقر» چيست! - (آتشى است که) نه چيزى را باقى مىگذارد و نه
چيزى را رها مىسازد ! - پوست را بکلّى دگرگون مىکند! ( زنگارهای روح را بکلی می برد و آن را خالص و پاکیزه می کند ) "
و پس از آن است که راه بسوی مستقر نهایی ، که همان مکان نور و آرامش و حضور خدای رحمان و جمیل است ، باز خواهد شد .
آنجا که رب جلیل می فرمایند :
" الى ربك يومئذ المستقر " 32
" آن روز ، قرارگاه نهايى ، تنها بسوى پروردگار تو است . "
ادامه دارد :
محمد صالحي