پاسخ به:مسیرهای انقلابی
پنج شنبه 15 بهمن 1394 12:24 PM
معرفی شخصيتهای انقلاب اسلامی
|
|
|
امامخمينی(س)
|
|
آيتاللهالعظمی سيد روحالله الموسوی الخمينی (س)، روز 20 جمادیالثانی سال 1320 ه.ق/1279 ه.ش مصادف با سالروز ولادت حضرت فاطمه زهرا(س) در شهرستان خمين ديده به جهان گشود. پدرش آيتالله سيدمصطفی موسوی خمينی، تحصيلات خود را در نجف اشرف در زمان ميرزای شيرای دنبال كرده و از مجتهدين زمان خويش بود كه پس از بازگشت از نجف به عنوان پيشوای مذهبی مردم خمين و حومه مورد قبول همگان بود. مادر امامخمينی(س) بانو هاجر احمدی، از زنان متدين و پاكدامن آن ديار بود. سيد روحالله پنج ماهه بود كه پدرش در ماجرای درگيری مردم منطقه با اشرار و راهزنان، توسط گروهی از آنان در راه شهرستان خمين به اراك مورد حمله قرار گرفت و بر اثر برخورد چند گلوله به كتف و كمر در سن 47سالگی به قتل رسيد.
امامخمينی تحصيلات ابتدايی را در خمين آغاز كرد. او نزد معلمی به نام «ميرزا محمود» نوشتن و خواندن را در خانه آموخت و برای آموزش قرآن و ادبيات فارسی نزد «ملا ابوالقاسم» به مكتبخانه رفت و نزد «آقاحمزه محلاتی» كه استاد خط بود به فراگيری خطوط مختلف پرداخت. قبل از پانزده سالگي، تحصيلات اوليه را به پايان رساند و مقدمات علوم اسلامی را نزد «آقا مهدی داعی» آغاز كرد و منطق را نيز نزد «آقا نجفی»(شوهر خواهرش) خواند و «مطوّل» و «سيوطی» را نيز در محضر برادرش آيتالله پسنديده آغاز كرد. در سال 1299 ه.ش عازم اراك شد و در حوزه علميه اين شهر كه زير نظر آيتالله سيد عبدالكريم حائری اداره میشد به كسب علم مشغول شد.
درآنجا «مطوّل» و «منطق» را نزد «شيخ محمد علي بروجردی» و «حاج محمد گلپايگانی» ادامه داد و «شرح لمعه» را نزد «آقا عباس اراكی» آغاز كرد. امامخمينی در سال 1300 ه.ش به قم رفت و در مدرسه «دارالشفاء» اقامت كرد. در آنجا «مطوّل» را نزد «آقا ميرزا محمد علي اديب تهراني» ادامه داد و مقداری از سطوح را نزد «حاج سيد محمد تقی خوانساری» و بيشترش را نزد «آقا ميرزا سيد علی يثربی كاشانی» كه هر دو از علمای برجسته و مشهور آن زمان بودند خواند و تا سال 1305ه.ش موفق شد سطوح را به پايان رسانده و در محضر آيتالله حائری به درجه اجتهاد نائل گردد.
امامخمينی(س) پس از اخذ درجه اجتهاد، برخلاف رسم معمول زمان خود به نجف اشرف عزيمت نكرد و به تدريس علوم خارج فقه و اصول در حوزه علميه قم مشغول شد. امامخمينی(س) درسال 1308 با دختر آيتالله ثقفی تهرانی از علمای شهر قم ازدواج كرد كه حاصل اين ازدواج دو پسر و سه دختر بود.
آيتالله روحالله خمينی در فاصلهی بين سالهای 1308 تا 1315 شمسی به تدريس در حوزه علميه و تأليف كتابهای علمی مشغول شد و حاصل آن تلاشها اين بود كه او در سال 1315 به چهرهای برجسته، مشهور و محبوب در ميان مجتهدين زمان خود تبديل شده بود. پس از فوت آيتالله حائری و آيتالله بروجردی به قم مهاجرت كردند. امام از جمله شاگردان برجسته در كلاسهای ايشان بود، و همزمان به تدريس فلسفه نيز مي پرداخت. كلاسهای فلسفه ايشان از پرجمعيتترين جلسات درس حوزه علميه بود كه تقريباً بيش از پانصد نفر در آن شركت میكردند. پس ازفوت آيتالله بروجردی درسال 1340 كه مرجع مسلم وقت بود گروهی از علما و طلاب قم به ديدار امام آمدند و از ايشان اجازه خواستند تا با هزينه شخصي خود فتواهای ايشان را درقالب رساله عمليه چاپ كنند، امام بنا به اصرار ايشان اجازه داد.
فعاليت سياسی امامخمينی به طور گسترده و علنی از سال 1341 ه.ش آغاز شد. هنگامی كه اسدالله علم، نخستوزير محمدرضا پهلوی لايحه انتخابات «انجمنهای ايالتي و ولايتی» را در هيأتدولت به تصويب رساند. بر طبق يكی از مفاد اين لايحه شرط مسلمان بودن كانديداها حذف گشت و سوگند به قرآن مجيد در ابتدای خدمت نيز تبديل به سوگند به كتاب آسمانی شد. پس از انتشار خبر، علمای قم تشكيل جلسه دادند و پس از بحث و گفتگو به اين نتيجه رسيدند كه تصويب اين لايجه سرآغاز اقدام های دينستيزانه دولت است و بايد مقابل آن ايستادگی كرد.
پايداری امام و ديگر روحانيون برمواضع خود و سيل اعتراضات مردم نسبت به اين لايحه چنان شديد بود كه نخست وزير دو ماه پس از تصويب لايحه در آذرماه همان سال ناچار به بازپسگيری لايحه و اعلام علنی ابطال آن شد. تكرار اعمال دينستيزانه و همچنين آخرين سخنرانی شاه باعث شد امامخمينی طي اطلاعيهای نوروز سال 1342 را عزای عمومی اعلام كرده و به اين وسيله توجه مردم را به اوضاع كشور جلب نمايد. به دنبال اين اقدام، شاه در يك عمل تلافیجويانه، گروهی از كماندوهای نظامی را در لباس مبدل به قم فرستاد تا يكی از مجالس عزاداری را كه به مناسبت شهادت امام جعفر صادق(ع) برگزار شده بود بر هم بزنند. در چهلم شهدای مدرسه فيضيه امام طی اطلاعيهای به اعمال خشونت بار رژيم اعتراض كرده و همكاری حكومت ايران با رژيم اشغالگر قدس را مورد حمله قرار داد. با فرارسيدن ماه محرم دستگاه امنيتی محمد رضا پهلوی براي جلوگيری از فعاليتهای مذهبی ضد رژيم در اين ماه تدابير گستردهای اتخاذ كرد. اما در بعدازظهر روز عاشورا مصادف با سيزدهم خرداد سال 1342 امامخمينی(س) طی يك سخنرانی كشتار طلاب مدرسه فيضيه را به عنوان جنايت رژيم محكوم نموده و با سياستهای اسلامستيزانه شاه و همكاری او با حكومت اشغالگر قدس به شدت حمله كرد. در نيمه شب 15 خرداد مأموران ساواك مخفيانه به منزل امام ريختند. ايشان را دستگير و روانه تهران كردند، امام را ابتدا به باشگاه افسران و از آنجا به پادگان قصر و سپس به پادگان عشرت آباد بردند.
ساواك امام را پس از دو ماه، از زندانهای نظامی به منزلی در منطقه داووديه تهران منتقل ساخته و تحت نظر گرفت، اين حبس ده ماه طول كشيد تا با سقوط علم و روی كار آمدن حسنعلی منصور كه سياست رابطه بهتر با روحانيان را پيشه ساخته بود زمينه مساعدی براي آزادی امام فراهم شد. امام در 18 فروردين سال 1343 به قم بازگشت و مورد استقبال شادمانه انبوه مردم و روحانيان قرار گرفت.
امام در روز چهارم آبان سخنرانی منتقدانهای دربارهی مواضع خفت بار حكومت در مقابل آمريكا و نيز تصويب لايحه كاپيتولاسيون ايراد فرمودند كه به همين دليل درشب 13 آبان 1343 منزل امام در قم توسط نيروهای نظامی محاصره شد، نظاميان امام را پس از دستگيری مستقيماً به فرودگاه تهران برده و بلافاصله به تركيه تبعيد كردند، تبعيدی كه پانزده سال ادامه يافت. در پی تبعيد امام موجی از اعتراض و اعتصاب كشور را فرا گرفت.
امام خميني درسال 1344 به همراه فرزندش آيتالله سيدمصطفیخمينی از تركيه به عراق رفت، اين امر مردم و مقلدين امام را شادمان ساخت. زيرا امكان برقراری ارتباط با ايشان بسيار بيشتر شده بود. اعلاميهها، نوارهای سخنرانی و فتواهای ايشان ازطريق زائران ايرانی وعلاقهمندان به ايران آورده میشد و از همين راه خمس و زكات و وجوهات شرعی مقلدان به دست ايشان میرسيد. روز اول آبان سال 1356 آيتالله سيد مصطفی خمينی فرزند بزرگ امام به طرز مرموزی جان سپرد، اگر چه علت مرگ او به درستی روشن نشد اما مردم معتقد بودند كه رژيم برای ضربه زدن به مخالف سرسخت و قديمی خود فرزند او را به قتل رسانده است.
رژيم برای قطع ارتباط امام و مردم به حكومت بعث عراق فشار آورد و محدوديتهای شديد، محاصره منزل و ممنوع الملاقات كردن امام توسط رژيم بعث و سرانجام اخراج ايشان از عراق با هماهنگی دولت ايران و عراق صورت پذيرفت. امام به قصد پيدا كردن محلی برای اقامت به سوی كويت رفت اما دولت كويت اجازه ورود ايشان به خاك كشورش را نداد، سرانجام امامخمينی در 14مهر1357 با صلاحديد اطرافيان عازم فرانسه شد و در دهكده كوچك نوفللوشاتو واقع در حومه پاريس اقامت كرد و از آنجا انقلاب ايران را كه اكنون همهگير شده بود را هدايت كرد. سرانجام شاه به بهانه استراحت از كشور خارج شد. مردم يك قدم به پيروزی نزديكتر شدند، دولت بختيار نيز مدت زيادی قادر به مقاومت در برابر خواستهی مردم كه بازگشت رهبر تبعيدی به وطن بود نشد و سرانجام پس از پانزده سال امام در 12 بهمن 1357 به ايران بازگشت و جهان شاهد بزرگترين، مردمیترين و پرشورترين استقبال تاريخ شد.
نخستين اقدامات امام بعد از پيروزی انقلاب، استقرار جمهوری اسلامی با رأی مردم و تدوين قانون اساسی و به رأی گزاردن آن و نيز انتخابات متعدد برای تشكيل نهادهای حكومتی بود.
|