پاسخ به:مسیرهای انقلابی
دوشنبه 12 بهمن 1394 10:51 AM
ترکیه (بورسا)
حضرت امام در تاریخ 13 آبان ماه 1343 ش، از ایران به ترکیه تبعید شد. در اصل به هجرت ناخواسته تن داد. در شهر بورسای ترکیه به مدت یازده ماه تحت نظر مأموران ساواک رژیم شاه و مأموران امنیتی ترکیه زندگی کرد. چند ماه اول به تنهایی سپس با تبعید فرزندش حاجآقا مصطفی، به همراه ایشان ضمن مطالعه و تألیف، به تحقیق و مطالعهی تاریخ و فرهنگ ترکیه و بازدید از آن پرداخت.
تلگراف اولین خبری است که ایشان پس از ورود به آنکارا از سلامتی خود به خانواده شان ارسال کردند. در آن خطاب به فرزندش حاج آقا مصطفی مینویسند: نور چشمی ... باسلامت وارد آنکارای ترکیه شدم. به هیچ وجه نگران نباشید. حالم خوب و راحت هستم. در نامههای بعدی ضمن اعلام خبر سلامتی، تذکراتی هم میدهند از جمله در نامهی 23 آبان1343 با ابلاغ سلامتی اظهار داشتند: «راضی نیستم کسی برای آزادی من نزد دستگاه جبار وساطت کند...ارزش رو زدن ندارد.» (نهضت روحانیون ایران، ج 5 و 6، ص 132 و 133)
سرهنگ افضلی رئیس امور اجتمائی ساواک که به عنوان مأمور همراه امام به ترکیه رفته و تا مدتی با آن حضرت بود. در گزارش خود آورده است: ساعت 8 صبح چهارشنبه 13 آبان به اتفاق شخص مورد نظر- امام خمینی- به طرف آنکارا پرواز کردیم، اولین صحبت ایشان خطاب به من در هواپیما این بود که «من برای دفاع از وطنم تبعید شدم.» ظهر پنج شنبه 14 آبان با مراقبت کامل بوسیلة دو نفر مأمور ترک به محل جدید طبقة 8 واقع در خیابان آتاتورک منتقل گردیده که نسبت به محل قبلی دارای حفاظت بیشتری است. شخص مورد نظر نسبت به روز اول بهتر است. برنامة روزانه اش بیشتر استراحت و تلاوت قرآن و ادای نماز و صرف غذا است و گاهگاهی هم کلمات ترکی را یادداشت می نماید ولی نباید وی را تنها گذاشت. به علت کنجکاوی جراید ترکیه چند روز دیگر به شهر بورسا منتقل می گردد. (امام خمینی در آیینه ی اسناد ساواک، ج 5، ص 23).
از نخستین آثار و نتایج تبعید امام به ترکیه، بینالمللی شدن قیام مردم ایران به رهبری ایشان بود. چراکه بعداز تبعید سیل تلگراف، نامه و طومارهای اعتراض آمیز به سفارت ترکیه و مقامات و سازمانهای بی طرف جهانی مرتب ادامه داشت. سرانجام همین شکوه نامههای پیاپی و دامنه دار، کمسیون حقوق بشر را بر آن داشت که نامهای به دبیرکل سازمان ملل بنویسد و از تبعید غیر قانونی حضرت امام و ادامه آن اظهار تأثر کند و از آن سازمان برای خاتمه دادن به تبعید او کمک بخواهد. ترجمه این نامه در روزنامه ایران آزاد شماره 31، سال سوم- اردیبهشت 1344 زیر عنوان «کمیسیون حقوق بشر سخن میگوید» آورده شده، چنین است: «...این تضییقات عبارت از تبعید آیتالله خمینی رهبر مذهب شیعه اسلامی که 95 درصد مردم ایران به آن معتقدند به ترکیه می باشد...این عمل نقض آشکار ماده 14 قانون اساسی ایران است... این عمل بدون انجام تشریفات قضایی و استناد به قانون انجام گرفت... تصمیمات مقتضی مطابق با مقررات سازمان ملل توسط دبیرخانه سازمان انجام گیرد.» (نهضت امام خمینی، دفتر اول، ص 1200 و 1201).
فرصتی که این هجرت ناخواسته برای امام پیش آورد، نوشتن کتاب تحریرالوسیله بود. این کتاب در دو جلد در 11 ماه حضور امام در ترکیه تألیف شد. علاوه بر کارهای علمی در مدت اقامت در ترکیه، از استانبول و از مسجد ایاصوفیا دیدن نمود و از آن مسجد بسیار تجلیل میکرد. ایشان در قونیه به مزار مولوی رفت و از بندر ازمیر که یکی از بنادر مهم ترکیه در کنار دریای مدیترانه است دیدن کرد. امام در بورسا به نماز جمعه [اهل سنت] هم میرفت، البته با لباس معمولی و پالتو و کلاه. مسجدی که امام به آنجا میرفت«یاشیل جامی»(مسجد سبز) نام داشت.(خاطرات آیتالله خلخالی، ج 1، ص 137) بالطبع این دیدارها و شناخت ترکیه از نزدیک و آشنایی با حکومت لائیک و ثمرات آن بر دین و فرهنگ مردم بر دیدگاهای امام تأثیر گذار بود.
ایشان چند روز پس از ورود به ترکیه از مساجد و مراکز تاریخی آنکارا و قسمتهای دیگر این شهر دیدن کردند. همچنین در اواخر تبعید، به هنگام بازدید از مناطق شهر ازمیر ترکیه با مقبره 40 تن از روحانیون مواجه می شوند و از چگونگی واقعه سؤال میکنند، همراه ترک، پاسخ می دهد اینها روحانیونی هستند که در مخالفت با سیاست های آتاتورک به دستور وی اعدام شدهاند. امام در سخنرانیهای بعدی خود به این موضوع نیز اشاره میکنند. (صحیفه امام، ج 3، ص 296) این نشانگر تأثیر عمیق این آشنایی و شناخته است.
افضلی، مأمور ساواک همراه امام در چندین گزارش از ترکیه به پوشش اجباری امام در آنجا اشاره کرده میگوید: از ساعت 5 بعدازظهر شخص مزبور با لباس نو، پالتو و بدون کلاه بنا به میل شخصی به اتفاق اینجانب و دو نفر مأمور ابتدا جهت بازدید مزار آتاتورک سپس گردش در اطراف و دیدن شهر رفتیم. روحیه وی خوب و با نوشتن الفاظ لاتین خود را سرگرم مینماید. (امام خمینی در آیینهی اسناد ساواک، ج 5، ص 25).
گفتم که خدا مرا مرادی بفرست ، طوفان زده ام راه نجاتی بفرست ، فرمود که با زمزمه ی یا مهدی ، نذر گل نرگس صلواتی بفرست