0

بهار نیکان! فدای صداقتتان

 
nazaninfatemeh
nazaninfatemeh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 81124
محل سکونت : تهران

بهار نیکان! فدای صداقتتان
دوشنبه 7 دی 1394  2:08 PM

بهار نیکان(1)! ماه ربیع الأوّل به خود می بالد که گوهری درخشان چون شما در هفدهمین روزش به عالم هدیه شد.(2)

 
امام جعفر صادق

فدای صداقتتان! از همان کودکی شرط خود را برای بازی با بچّه ها صداقت آنان گذاشتید(3)؛ خوش به حال هم بازی هایتان آقا.
شیخ الأئمه! فدای عمر بهاری ائمه علیهم السلام که شما با 65 سال شیخشان و پُر عمر ترینشان بودید.
غربت در خاندان شما موروثی است عزیز فاطمه! اصلاً هر که خوبتر است بیشتر ظلم می بیند و کمتر محبت می چشد. یادتان هست؟!"سدیر صیرفی" خواست آگاهتان کند که شما 200 هزار نفر بلکه به اندازه ی نیمی از جهان یار دارید پس چرا قیام نمی کنید و شما گله ی بزغاله ای در"ینبع" را نشانش دادید و فرمودید:" اگر شمار یاران و پیروان، به تعداد این بزغاله ها رسیده بود؛ در خانه نمی نشستیم."(4) عجیب است 4 هزار شاگرد(5) فقط علمشان را از فردی بگیرند و دل به او نسپارند.
یادگار شکافنده ی علم(6)! چه خوب است آدم این قدر باقیات صالحات بگذارد؛ می خواهید بشمرم شمار آنان را که جیره خوار علم شمایند و خود نمی دانند و شاید هیچگاه نفهمند؟ بله شاید هیچگاه علمای علم شیمی به تاریخ این علم نگاهی نکنند و ندانند که "جابر بن حیّان" پدر علم شیمی شاگرد شما بود؛ همو که بیش از 200 کتاب تألیف کرد.
مایه ی افتخار شیعه! "حسن بن علی" در مسجد کوفه 900 استاد حدیث دیده بود که همگی از شما نقل حدیث می کردند. خوش به حال "حمران" که در علم قرائت، شاگرد شما بود، و خوش به حال "ابان"(7) که در لغت و ادبیات عرب خود به برکت شما سفره دار شد. عجب سعادتی داشت "زراره" که در فقه به برکت شما تبحّر یافت؛ و چه پیشانی بلندی داشت "مؤمن طاق" که در کلام، پشت بسیاری از متکلّمین را به زمین کوبید.
یادتان هست ابوحنیفه نمک شما را خورد و نمکدان شکست؟! مگر خودش نبود که گفت: "اگر آن دو سال (شاگردی نزد امام صادق علیه السلام) نبود نعمان (ابوحنیفه) هلاک می شد." پس چه طور فقهی مقابل فقه شما علَم کرد؟!
فدای خلوت زیبایتان با حضرت مهدی علیه السلام؛ امام زمان ما، یادتان هست؟! آن روز را که دلتان تنگ او شد و یاد شک و تردید و خروج عدهّ ای از دین در زمان غیبت افتادید، با او درد دل کردید و ناله سر دادید که "آقایم از غیبت تو خواب به چشمانم نمی آید، خاطرم پریشان و دلم ناآرام است..."(8) فدای گریه هایتان چه خوب به ما، مدّعیان انتظار، یاد دادید که بدون مهدی علیه السلام باید بی تاب بود و بی خواب.
پسر ابرهیم خلیل! ارث شما از ابراهیم پاک، نسوختن در آتش بود؛ به یاد دارید؟! درِ خانه تان را آتش زدند و شما همان طور که با صلابت در آتش قدم بر می داشتید خود را معرّفی می کردید:"من پسر اسماعیل هستم، پسر ابراهیم خلیل."(9)
گرامی داشته ی خدای عزّوجلّ! آیا دستمان می گیری که شیعه ی پسرتان مهدی باشیم و دلبسته ی ولایتش؟! آقایمان برایمان بخواه که چون "هارون مکّی" او را باور کنیم و دل آرام داریم که اماممان بر ما بد نمی خواهد، آن گاه مطمئن به دستور اماممان در تنور بنشینیم و نسوزیم و باعث سرور دلتان شویم. به یاد دارید جمله ی خداوند بزرگ را که فرمود: "...البته مسرور می کنم او (جعفر بن محمد) را در پیروانش، انصارش و دوستدارانش."(10)

 

 

 

پی نوشت:
1- "ربیع الأبرار" نام کتاب "زمخشری" است.
2- امام صادق علیه السّلام 17/ ربیع الأول سال 83 ه. ق در"أبواء" دیده به جهان گشود.
3- گاهی امام صادق علیه السّلام به علت صداقت نداشتن همبازی های خود، بازی را ترک می کرد و با خواهش دوستان به بازی بر می گشت.؛ نظام خانواده در اسلام، محمدرضا سالاری فر، انتشارات سنابل، زمستان 83، ص 150.
4- سیمای پیشوایان در آینه ی تاریخ، مهدی پیشوایی، انتشارات دارالعلم، قم، چاپ چهارم، 1380، ص 110و 111.
5- همان، به نقل از الإرشاد، شیخ مفید، قم، مکتبه بصیرتی، ص 271.
6- پدر امام صادق، باقر العلوم علیهما السّلام به معنی شکافنده ی علم است.
7- ابان بن تغلب شاگرد امام صادق علیه السلام.
8- بحار الانوار، نشر اسلامیه، تهران، ج51، باب 13، ص 219.
9- منصور، خلیفه ی عباسی به حسن بن زید که از طرف او والی مکه و مدینه بود پیغام داد که خانه ی جعفر بن محمد را بسوزان. او به خانه ی امام آتش افکند و به در خانه و راهرو سرایت کرد. امام صادق علیه السّلام بیرون آمده و در میان آتش گام بر می داشت و می فرمود:" منم پسر "أعراق الثّری" (ریشه های در زمین -لقب حضرت اسماعیل-) منم پسر ابراهیم خلیل الله (که آتش نمرود بر او سرد شد): اصول کافی، ترجمه ی مصطفوی، ج 2، ص 379.
10- حدیث لوح هدیه ی خدای تعالی به فاطمه زهرا سلام الله علیها است: الإحتجاج علی اهل اللجاج، احمد بن علی طبرسی ، 1403ه.ق، مشهد، چاپ اول، ج 1، ص 68.

از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست

تشکرات از این پست
siryahya
دسترسی سریع به انجمن ها