0

غربت امام حسن علیه السلام در چیست؟

 
aftabm
aftabm
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1392 
تعداد پست ها : 25059
محل سکونت : اصفهان

غربت امام حسن علیه السلام در چیست؟
پنج شنبه 19 آذر 1394  10:33 AM

غربت امام حسن علیه السلام در چیست؟
خلاصه این پست برا اونا که وقت ندارن
بارها در روضه ها شنیده ایم که وقتی می خواهد روضه غربت امام حسن را برایمان بخوانند، از نداشتن گنبد و بارگاه مصیبت می خوانند، در حالی که یکی از مهم ترین دلایل غربت امام حسن علیه السلام، غربت سیاسی ایشان است، نمی دانم چه شده که از غربت سیاسی ایشان کمتر سخن می گوییم و بیشتر به غربت معماری ایشان می پردازیم. اما غربت سیاسی امام حسن چیست؟
 
غربت امام حسن علیه السلام در چیست؟
مشروح این پست برا اونا که اهل دقتند در ادامه مطلب
در ایام شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام به هیئتی رفته بودم. مداحان مختلف و البته مشهوری دعوت شده بودند.
مداحان اهل بیت سه شب فقط روضه امام حسن مجتبی را خواندند.
مداحان در هر سه شب از غربت امام حسن مجتبی گفتند. اما وقتی که می خواستند غربت حضرت را برای مردم بیان کنند فقط از  دو سه  مصداق حرف می زدند.
با توجه به فضایی که در هیئات مشهور مذهبی حاکم است لازم دیدم در مورد روضه ها پستی را بنویسم.
درست است که تخریب قبور ائمه بقیع دردی جانسوز است و 8 شوال هر سال مراجع بزرگ ما در این روز مجلس روضه دارند. درست است که همسر امام حسن ملعونه ای بود که حضرتش را به شهادت رساند، اما غربت امام حسن فقط به خاطر این دو مصداق نیست.
در این سه شبی گه برای روضه پای مداحی مداحان اهل بیت نشستم، دیدم غربت امام حسن فقط در همین دو مصداق خلاصه شده است و فقط به همین دو اهمیت داده می شود و در اشعار و روضه ها اینگونه بیان می شود که آقا انشاالله می آییم برات گنبد و بارگاه درست می کنم و شما رو از غربت در می آوریم!!
واقعا اگر برای امام حسن گنبد و صحن و... بسازیم دیگر امام حسن غریب نیست!!
چرا غربت حضرت را عوامانه تحلیل می کنیم؟
درست است که یکی از آرزوهای شیعه ساختن حرم برای ائمه بقیع است، اما غربت امام حسن به خاطر نداشتن ضریح و... نیست.
حدود 90 سال است که حرم ائمه بقیع به دست وهابیون ملعون تخریب شده است، اما آیا قبل از این 90 سال، امام حسن غریب نبوده است؟
یعنی اگر وهابیون ملعون این جنایت عظیم را انجام نمی دادند ائمه بقیع در غربت نبودند؟
محدود کردن غربت حسن بن علی علیه السلام در خانه و گنبد خود دلیل دیگری بر غربت امام حسن علیه السلام است!
شاید مهم ترین مصداق بر غربت حسن بن علی علیه السلام غربت سیاسی باشد نه غربت درخانه و نداشتن حرم!
در این سه شبی که هر شب یک مداح مشهور کشوری از امام حسن علیه السلام خواندند هیچکدام از غربت سیاسی امام حسن علیه السلام چیزی نگفتند!
هر سه بزرگوار فقط آروز می کردند که انشاالله برات ضریح می سازیم، می آوریم مدینه! بزرگترین گنبد را برات درست می کنیم و...!
همین؟
یعنی امام حسن فقط از ما گنبد می خواهد؟
چرا از مظلومیت سیاسی امام حسن علیه السلام روضه ای نمی خوانیم؟
روضه سیاسی غربت حسن بن علی چیست؟
غربت حسن  بن علی فقط  در خانه او و در کنار همسر ملعونه اش نیست. غربت حسن بن علی در جامعه ای است که در آن زندگی می کند.
غربت حسن بن علی در میان یارانش، بسیار ناگوارتر از غربت او در منزل است.
اگر به حسن بن علی در خانه ظلم شده است این بازتاب غربت جامعه است که در خانه حسن بن علی منجر به شهادت حضرت می شود.
 
غربت امام حسن علیه السلام در چیست؟

اگر بخواهیم در مورد غربت امام حسن علیه السلام در میان یاران بحث کنیم می بایست یاران حضرت را به چند دسته تقسیم کنم.
یاران احمق
اینان کسانی بودند که به جایگاه و مقام امامت آشنا نبودند و خود رایی آنان سبب توهین و جسارت آنان به حضرت می شد.
به عنوان نمونه
وقتی که امام حسن علیه السلام برای جنگ با معاویه به سمت ساباط حرکت کرد، وقتی که به ساباط نزدیک شد در کنار پل ساباط اقامت کرد و در صبحی همه یاران خود را فراخواند، وقتی که همه مردم جمع شدند حضرت به سخنرانی پرداختند و بعد از حمد و ثنای الهی و درود بر پیامبر و آلش، فرمودند به خدا قسم، شب و روز فقط و فقط در فکر خیرخواهی مردم هستم و کینه ای و حیله ای نسبت به یاران خود و مردم ندارم.
در ادامه حضرت فرمودند: بدانید که من هر چه که برای شما اندیشه کنم و انجام دهم به نفع خود شما است، اندیشه و فکر من از اندیشه و فکر شما برای خودتان بهتر است.
پس اگر تقابلی بین اندیشه من و اندیشه شما پیش آمد اندیشه خود را رها کنید و به اندیشه من بپردازید، چرا که من جز خیرخواهی برای شما نمی خواهم. پس به هیچ وجه با من مخالفت نکنید.
وقتی که سخنان حضرت تمام شد مردم به یکدیگر نگاه کردند و به امام گفتند: منظور شما چیست؟ نکند قصد صلح با معاویه را داری و می خواهی کار را به او واگذار کنی؟
بعد گفتند به خدا قسم که تو کافر شدی!!
بعد به سمت خیمه حضرت هجوم بردند و هر چه در آن بود را غارت کردند!!
چند نکته
همیشه برای اینکه جنایتی اتفاق بیفتد باید نگره های کلامی آن ترویج شده باشد.
مثلا برای اینکه جنایت کربلا به وجود آید از سالها قبل معاویه نگره جبرگرایی را در بین مردم رواج داده بود. تا جایی که وقتی ابن زیاد به حضرت زینب سلام الله علیها گفت این مردی که همراه توست کیست؟ حضرت فرمودند علی بن الحسین. ابن زیاد گفت مگر خداوند برادرزاده ات علی بن الحسین را نکشت؟ که حضرت جواب داد خدا نکشت بلکه این تو و لشگر پلید تو بود که چنین جنایتی کرد و آنکه در کربلا کشته شد برادر ایشان بود.
با توجه به این مقدمه اگر بخواهند به خیمه حسن بن علی هجوم ببرند و او را غارت کنند می بایست برای این جنایت خود نگره کلامی دست و پا کنند و الا این جسارت آنان دلیلی نخواهد داشت.
آنان برای این جسارت به این نگره کلامی تمسک جستند که حسن بن علی کافر شده است، آن هم کافر حربی! پس جان و مال او در امان نخواهد بود پس به سمت خیمه او هجوم بردند و اموالش را غارت کردند تا جایی که سجاده از زیر پای حضرت کشیدند و ربودند.
ترجمه این عمل، یعنی آنها امام حسن را کافر تصور کرده (آن هم کافر حربی) و بعد اموالش را برای خود مباح دانسته بودند.
تا جایی که شخصی از یاران حضرت عبای حضرت را از دوشش می کشد و آن را به غارت می برد در این هنگام برخی از یاران حضرت برای حفظ جان ایشان وارد صحنه می شوند و ایشان را با همان حال، بدون عبا سوار بر اسب می کنند و از منطقه آشوب دور می نمایند.
 برخی از یاران حضرت که تعداد زیادی هم بودند حکم به کافر بودند ایشان داده بودند و خون ایشان را نیز مباح دانستند و گفتند که باید او را به قتل برسانیم، پس وقتی که حضرت سوار بر اسب بود کسی به سمت ایشان نزدیک شد و لجام اسب ایشان را گرفت و با خنجری زهر آلود به سمت حضرت حمله کرد که ضربه ی او بر پای حضرت خورد و آنقدر این ضربه شدید بود که خنجر به استخوان رسید. او به حضرت حسن می گفت تو هم مانند پدرت کافر شده ای.
اینان یک دسته از یاران حضرت بودند که با امام خود چنین رفتاری نمودند. اینان کسانی بودند که با معاویه بد بودند و قصد جنگ با او را داشتند و صلح با معاویه را حرام می دانستند! جالب این است که باید سوال کرد که این حکم حرام را شما از کجا آورده اید؟
نمونه این افراد را امروز در جامعه خود داریم. وقتی که رهبر انقلاب در مورد ضرورت وحدت بین مسلمین سخن می گویند برخی از همین احمق ها لب به توهین باز می کنند و علنا به سب و لعن خلفا می پردازند و اگر حمایت بی دریغ مردم از حضرت آقا نبود جسارت ها وتوهین را بسیار بیشتر می کردند.
از برخی دوستان شنیدم که اربعین امسال در کربلا برخی از همین هم وطنان نادان در حرم سیدالشهدا اقدام به لعن خلفا کرده بودند که برخی از زوار سنی به این عمل اعتراض کردند که ما سنی هستیم اما به زیارت حسین بن علی آمدیم اما چرا شما لعن می کنی؟ مگر رهبر شما نگفتند که لعن «علنی»  بر خلفا حرام است!
و این هم وطن نادان شروع به توهین کرده بود!
تفاوتی که دوران ما با دوران امام حسن دارد در این است که این احمق ها امروز در اقلیت هستند اما در دوران امام حسن مجتبی در اکثریت بودند و همین بیانگر بخشی از غربت حسن بن علی علیه السلام است.
غربت امام حسن علیه السلام در چیست؟
یاران خود فروش
سرداران بزرگی مانند عبیدالله بن عباس که با 8 هزار نفر به معاویه پیوست، و یا «حکم کندی» که قبل از عبیدالله فرمانده 4 هزار نفر از سپاهیان امام بود و با دویست نفر به معاویه پیوست در در مقابل مقداری طلا خود را فروخت. بعد از کندی امام مردی از قبیله بنی مراد را فرمانده لشکر کرد و از او قسم های بسیار شدید و محکمی گرفت که خیانت نکند و او هم قسم خورد اما او نیز امامش را به 500 دینار طلا فروخت.
وعده ازدواج با دختران معاویه آنقدر فریبنده بود که برخی از سرداران سست عنصر او، به دنبال معاویه بروند.
یاران خائن
بخش دیگری از یاران حضرت کسانی بودند که مانند خود فروشان، حاضر به فرار و ترک لشکر امام حسن نشدند. بلکه آنان در لشکر حضرت حضور داشتند اما قائل به جنگ با معاویه نبودند. اینان محبت معاویه را بر محبت حسن بن علی ترجیح دادند و نامه ها زیادی به معاویه نوشتند که تو غصه نخور ما حسن بن علی را دست بسته اسیر خواهیم کرد و به تو تحویل خواهیم داد.
آنقدر نامه ها زیاد بود که معاویه همه آنها را جمع آوری کرد و برای امام حسن علیه السلام فرستاد تا حضرت تن به صلح با او بدهد.
دلیل اینکه معاویه نامه ها را برای امام حسن فرستاد این بود تا به حضرت بگوید، بدان اگر بخواهی با من وارد جنگ شوی اصلا نیازی نیست که من برای تو لشگر بکشم بلکه من به راحتی با کمک همین افراد، تو را اسیر خواهم نمود.
وجود کثیری از همین خائنان سبب شده بود تا امام حسن وقتی که برای نماز تشریف می آوردند زیر لباسشان زره به تن نمایند.
چرا که امکان اینکه کسی از اینان در اطرف کمین کند و بخواهد حضرت را با تیر بزند زیاد بود. حتی تیری هم به سمت حضرت زدند که به زره ایشان خورد و به ایشان آسیبی نزد.
در جامعه ما وقتی که یک دانشمند هسته ای به نام شهید احمدی روشن ترور می شود چقدر مردم داغدار این جنایت می شوند و چقدر از عامل این جنایت که یک ایرانی وطن فروش بود ابراز انزجار می نمایند، حال تصور نما که بخواهند نسبت به رهبر جامعه چنین جنایتی بنمایند.
ممکن است بگویید. حلقه حفاظت از ایشان بسیار قوی است. می گویم آفرین!
ایشان جان برکفان زیادی علاوه بر حلقه حفاظتی دارند که نخواهند گذاشت یک مو از سر ایشان کم شود، اما امام حسن مجتبی علیه السلام آنقدر غریب بودند که بیشتر افراد اطراف ایشان از همین خائنان طرفداران ایشان بودند.
تا جایی که حضرت، جان بر کفی برای خود نمی بینند به همین جهت در شهر، و نه میدان رزم، برای نماز زره به تن می کردند.
اگر بخواهم قدری ملموس تر توضیح دهم شاید این مثال فرضی به ما کمک کند.
فرض بفرمایید که حضرت آقا در جلسه ای که با مسئولین نظام دارند با لباس ضد گلوله حاضر شوند!
این حرکت چند معنا دارد 1- احتمال خیانت از طرف مسئولین زیاد است 2- تیم حفاظت بیت با خائنان هستند و به راحتی اجازه حمل اسلحه را به داخل بیت، می دهند.
اینکه آقا لباس ضد گلوله نمی پوشند یعنی یاران ایشان قابل اعتمادند پس اگر با لباس ضد گلوله هم در بین ایشان حاضر شود اتفاقی نمی افتد، اما تنها امامی که یارانش قصد ترورش را داشتند و اقدام خود را عملی کردند امام حسن بود.
غربت امام حسن تا به این اندازه است که تیم حفاظت هم خائن شده اند. آنقدر اوضاع  نا امن شده است که حضرت در شهر و مسجد، لباس میدان رزم به تن دارند، و باد توجه داشت که این ناامنی فقط نسبت به ایشان است، نه اینکه برای دیگران هم نا امن شده است. نه. فقط برای ایشان نا امن است.
عده زیادی می خواهند ایشان را بکشند چون قصد دارد با معاویه صلح کند. و عده دیگری قصد دارند ایشان را اسیر نمایند و یا به قتل برسانند چون می خواهند به معاویه وفاداری خود را ثابت کنند. چنانچه در نامه به معاویه گفتنه بودند به محض ورود تو در کوفه برایت تضمین می کنیم که حسن بن علی را دست بسته به تو تحویل دهیم. و اگر امام حسن صلح نمی کرد آنان چنین کاری می کردند و حضرت عزت صلح را بر چنین ذلتی ترجیح دادند.
«چنانچه وقتی در مدائن بر امام حسن علیه‏السلام ضربت زدند زید بن وهب جهنی به خدمت آن حضرت رفت دید امام از درد به خود می‏پیچد، گفت: ای پسر پیامبر! چه مصلحت می‏دانی؟ مردم متحیرند!. امام علیه ‏السلام در پاسخ فرمود: سوگند به خدا که می‏بینم معاویه برای من از اینان بهتر است. آنها می‏پندارند که شیعه‏ ی من هستند، در حالی که آهنگ قتل مرا کرده و اثاثیه‏ام را تاراج و مالم را غارت کردند.سوگند به خدا اگر که از معاویه تعهدی بگیرم که جانم را حفاظت کرده و خانواده‏ام را در امان دارم، بهتر از آن است که مرا کشته و خاندان و خانواده‏ام از میان بروند. سوگند به خدا اگر با معاویه جنگ می‏کردم، [همین افرادی که در لشکر من جمع شدند] گردنم را می‏گرفتند و تسلیم شده به او می‏سپرد. سوگند به خدا اگر که با او صلح کنم در حالی که عزت دارم بهتر از آن است که مرا در حالی که اسیر اویم، بکشد یا اینکه بر من منت گذاشته [و آزادم سازد] و این، تا ابد ننگی برای بنی‏هاشم باشد و معاویه و فرزندان او بر مرده و زنده‏ی ما به خاطر آزاد کردن من، منت نهند.»
دسته دیگر از یاران امام حسن دلسوزان و محبین کم معرفت بودند
برخی از اینان که معرفت کاملی نسبت به امام حسن نداشتند همواره امام حسن را به خاطر صلح کردن مورد مذمت قرار می دادند. مانند:
عدی بن حاتم یکی از یاران حضرت است که مانند گروه های قبلی قصد خیانت و یا قتل حضرت را نداشت. او امام حسن را دوست می داشت اما معرفت کاملی نسبت به حضرت نداشت چنانچه به امام حسن می گوید: به خدا قسم دوست داشتم که پیش از این می‏مردم و همگی با تو(امام حسن) جان می‏دادیم و چنین ماجرائی را نمی‏دیدیم. امام حسن در جواب او فرمود.
ای عدی، مردم جنگ را دوست نمی‏داشتند، و من کراهت داشتم که آن را بر آنان تحمیل کنم   و هم فرموده بود که من می‏خواستم جانها و خونها را از خطر برهانم... اگر یارانی یک دل و صمیم داشتم که به من کمک می‏کردند با معاویه صلح نمی‏کردم .
نمونه دیگر از یارانی که حضرت را مورد مذمت قرار داد سلیمان بن صرد خزاعی است. او از سران شیعه و از بزرگان و محترمان بود. او به خدمت امام آمد و عرض کرد: شگفتی ما از کار و اقدام تو تمام شدنی نیست... تو چهل هزار نفر در زیر فرمان داشتی چرا صلح کردی؟ و چرا این خواری را پذیرفتی؟
یکی دیگر از یاران حضرت مسیب بن نخبه است. او هم از بزرگان شیعه و از خیرخواهان و نیک اندیشان بود پس از شنیدن سخنرانی معاویه که در بالای منبر، و در برابر چشمان حیرت زده مردم به صراحت گفته بود، همه قرار دادهائی که با حسن علیه‏السلام بسته‏ام زیر این دو پای من است و غرضم حکومت بود و... به نزد امام آمد و گفت: چرا صلح کردی؟ و چرا با معاویه نجنگیدی؟
نمونه دیگر  سفیان بن ابی‏ لیلی است. سفیان بن ابی‏ لیلی به امام زخم زبان می‏زد . بر او وارد شد و گفت السلام علیک یا مذل المؤمنین. سلام بر تو ای ذلیل کننده مومنین!! امام پرسید چه شد که درباره من اینگونه سخن می‏گوئی؟ او گفت چرا در این راه اقدام کرده و با معاویه صلح کرده‏ای؟ امام فرمود: ما خانواده حقیم و بهنگامی که چیزی را حق تشخیص دادیم همان را مورد رعایت و عمل قرار می‏دهیم و بدان سوی می‏رویم و از آن عدول نمی‏کنیم. اما علت صلح ما این بود که شما را رفتاری نابهنجار بود. شما پدرم را کشتید به من خنجر زدید، اردوگاهم را غارت کردید. دنیای خود را پیش چشم خود قرار دادید، و به شما نمی‏توان اعتماد کرد...
حجر بن عدی که از بزرگان صحابه رسول اله صلی الله علیه و آله و از مفاخر دنیای شیعه و مردی مستجاب الدعوه بود. او هنگام صلح گستاخانه و خشمگین به حضور امام آمد . گفت که روی مؤمنان را سیاه کردی (سودت وجوه المومنین) کاش مرده بودم و این روز را نمی‏دیدم.
امام فرمود: ای حجر، چنان نیست، من کاری را انجام دادم که در آن هدفی جز ابقای شما نبود.
این ها فقط نمونه های کمی از غربت سیاسی امام حسن علیه السلام است که تا امروز ادامه دارد و بسیاری از ما گریه بر گنبد نداشتن حضرت را بر گریه غربت سیاسی او ترجیح می دهیم.
آنچه مصیبت اصلی است بی یاوری امام است که عده ای از یارانش او را کافر بدانند و به دنبال قتلش باشند عده ای دیگر دنبال اسارت و ترور او باشند و عده ای هم که او را دوست دارند همواره به او زخم زبان بزنند و او را روسیاه کننده و ذلیل مومنین بدانند.
یا مذل المومنین(ای ذلیل کننده مومنین) تبدیل به شعاری شده بود که بسیاری از یاران با وفای حضرت به ایشان گفته اند.
این غربت امام حسن جانسوز ترین غربت یک امام جامعه است.
درست است که امام حسین در کربلا غریب بود اما امام حسین در میان یاران خود غریب نبود، یاران امام حسین به او زخم زبان نزدند، یاران امام حسین به عمر سعد نامه ننوشتند که ما امام حسین را اسیر می کنیم و به تو تحویل می دهیم.
جانسوز ترین غربت امام حسن غربت معماری و ساخت و ساز نیست! جانسوز ترین غربت امام حسن غربت خانوادگی در برابر همسرش نیست! جانسوز ترین غربت امام حسن غربت سیاسی اوست که در تشییع جنازه او،  با تیر باران جنازه اش ادامه پیدا کرد و 90 سال قبل با تخریب بقیع،  باز ما را به یاد غربت او در میان یارانش انداخت.
 
    يكشنبه, ۲۴ دی ۱۳۹۱، ۰۸:۲۰
    محمد جواد ابراهیمی
 
منبع: جنبش مرصوص marsous.blog.ir
 
 
تشکرات از این پست
nazaninfatemeh ghalbeiran2
دسترسی سریع به انجمن ها