0

امنیّت در عصر مهدوى

 
13321342
13321342
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1393 
تعداد پست ها : 3394
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:امنیّت در عصر مهدوى
سه شنبه 17 آذر 1394  3:29 PM

امنیّت در عصر مهدوى-قسمت دوم

 

امنیّت در عصر مهدوى-قسمت دوم

 

امنیّت در عصر مهدوىچرایى و علل و عوامل امنیت

پـرسـش اصـلى کـه ایـن نـوشـتـار در پـاسـخ بـه آن سـامـانـدهـى شـده ایـن اسـت : عـلل و عـوامل این امنیت جهانى و فوق تصوّر چیست ؟ و رهیافت به چنین امنیّتى چگونه است ؟ آیا با معجزه رخ خواهد داد و یا با سازوکار طبیعى و قانونى پدید خواهد آمد؟

بـراى رسـیـدن بـه ایـن پـاسـخ ، بـه دو شـیـوه مـى توان وارد بحث شد. یک شیوه اینکه عوامل ناامنى و نگرانى و اضطراب را برشمرد و در دولت مهدوى به بررسى آنها نشست مـانـنـد: رویـارویـى مکاتب و ایدئولوژى ها، تعدد حکومت ها و وجود حاکمان ستمگر، بحران هـاى اقـتـصـادى و بـحـران هـاى اخـلاقـى ، ارزشـى ، و شـیـوه دیـگـر آنـکـه بـه عـوامـل پـیـدایـش امـنـیت پرداخت . مانند: ایدئولوژى واحد، حکومت واحد و صالح ، شکوفایى اقـتـصـادى ، کمال اخلاق و اندیشه ، اجراى عدالت و قانون ... ولى ما مى کوشیم با تبیین شیوه دوم هر دو شیوه را به گونه اى در هم ادغام کنیم .

1. ایدئولوژى واحد

از عـوامـل مـهـم نـاامـنـى در جـوامـع بـشـرى نـزاع حـق و بـاطـل و کـثـرت بـاطـل گـرایـان در مـقابل حق است . چون اختلاف آراء و عقاید و تعصب هاى ایدئولوژیکى و وجود ادیان متعدد و تفسیرهاى گوناگون از هر کدام ، و پیدایش احزاب و مـکـاتب ساخت دست بشر، که هر کدام انسان ها را به سویى مى کشانند و براى او وظایفى تـعـیـیـن مـى کـنـنـد و در صـورت مـخـالفـت او را تـهـدیـد مـى نـمـایـنـد. بـه عـنـوان مـثـال دیـروز جـنـگ هـاى صـلیـبـى و جـهـانـى ، امـنـیت کشورها را به هم ریخته بود و امروز صـهـیـونـیـست ، مسیحیت لابى ، طالبان و شیطان بزرگ با ایدئولوژى و نام شریعت به مـصـاف حـق شـتـافـتـه و امـنـیـت را از مـردم مـسـلمـان گـرفـتـه انـد. خـلاصـه نـزاع حـق و بـاطـل کـه از زمـان هـابـیـل و قـابـیـل آغـاز شـده هـمـچـنـان مـیـدان دار نـاامـنـى ها است . و تا باطل جولاندار است ، این ناامنى ها وجود دارد. لیکن در عصر حکومت مهدى (عج ) این نزاع ها و تنش هاى برخاسته از ایدئولوژى ها پایان مى پذیرد و تمدنى بر شالوده حق و یک مکتب بـنـا مـى شـود. حـق و حـقـیـقـت بـر کـرسـى مـى نـشـیـنـد و باطل و باطل گرایى از صفحه روزگار دامن بر مى چیند.

در عـصـر مـهـدویـت انـقلاب بزرگ ایدئولوژى رخ مى دهد؛ ایدئولوژى بر اساس فطرت خـدایـى انـسـانـهـا و اشـبـاع کـنـنـده ژرف تـریـن نـیـازهـاى بـشـرى در طول تاریخ .

ایـن مـکـتـب یـا ایـدئولوژى احـیـاء هـمان اسلام ناب محمدى (ص ) است . البته اسلام پس از رسـول خـدا(ص ) در طـول سـالیان دراز، با پیرایه ها و بدعت ها و تفسیرهاى غلط آمیخته شـد که به جاى دعوت به توحید و صراط مستقیم ، انسانها را به صراطهاى گوناگون تنش زا فرا مى خواند.

بـا احـیاء اسلام ناب محمدى (ص ) و برپا شدن پرچم توحید به دست حضرت مهدى (ع ) همه مکاتب و مذاهب و تفکرها افول مى کند و نغمه هاى ادیان تحریف شده خاموش مى گردد. و اسـلام کـه تـنـهـا دیـن مـورد پـذیـرش خـداونـد اسـت : ((اِنّ الدّیـنَ عـِنـد اللّه الاِسـلامِ)) (آل عـمـران : 19) حـاکـم مـى گـردد. و هـر کـس بـر غـیـر دیـن اسـلام کـه کـامـل تـریـن و جامع ترین و آخرین دین الهى است راه بپیماید، از او پذیرفته نمى شود. ((مـَن یـَبـتـغِ غـَیـرَ الاِسـلامِ دیـنـا فـَلن یـُقـبـل مـِنـهُ)) (آل عمران :85). عصر مهدویت ، عصر حاکمیت یک دین آنهم دین اسلام بر روى کره زمین است .

ابـن بـُکـیـر از امـام کـاظـم (ع ) تـفـسـیـر آیـه 83 آل عـمـران ((وَ لَه اَسـلم مـَن فـِى السَّمـواتِ وَ الاَرض طـَوعـا وَ کـَرهـا)) (هـمـه آسـمـانـیـان و اهل زمین به اختیار یا اکراه تسلیم او مى شوند) را درخواست کرد. امام در پاسخ وى فرمود: ((اَنـزلت فِى القائم (ع )، اِذا خِرَج بِالیَهود وَ النَّصارى وَ الصّابِئینَ وَ الزَّنا دِقةِ و اَهلِ الرَّدةِ وَ الکـُفّارِ فى شِرقَ الاَرضِ وَ غَربِها فَعَرض عَلیهُم الاِسلام فَمَن اَسلَم طَوعا اءَمرهَ بـِالصّلاةِ وَ الزَّکاةِ، وَ ما یؤُمر بِه المسُلم ، وَ یَجبِ للّهِ عَلیه ، وَ مَن لَم یُسلم ضَرب عُنقِه حـَتـّى لا یـَبـقـى فـِى المـِش ارِق وَ المـَغاربِ اَحدٌ اِلاّ وَحّد اللّه ، قُلتُ لَه : جُعلتُ فِداکَ اِنَّ الخـَلقَ اکـثـَر مـِن ذلک ؟ فـقـال : اِنَّ اللّهَ اِذا اءراد اءمـرا قـَلَّل الکـَثـیـر و کـَثـّر القَلیل ))

ایـن آیـه دربـاره قـائم (آل مـحـمـد(ع )) نـازل شـده اسـت . هـنگامى که بر یهود، نصارى ، صابئین ، ملحدان ، اهل ردّه ، و کفّار در شرق و غرب زمین حمله مى کند، ابتدا دین اسلام را بر آنـان عـرضـه مـى دارد، آن کـس کـه بـه اختیار و رغبت مسلمان شد، او را به نماز و زکات و آنـچـه کـه یـک مـسـلمان باید انجام دهد، فرا مى خواند، و بر خداوند نیز واجب مى شود که پـاداش او را بدهد. ولى کسى که اسلام را نپذیرفت ، گردنش را مى زند، تا آنجا که در شرق و غرب عالم کسى باقى نمى ماند جز آنکه خدا را مى پرستد. راوى مى گوید: به امـام گـفـتـم : فـدایت شوم ، خلق خدا خیلى زیاد است ! فرمود: هرگاه خداوند اراده کند امرى تحقق پذیرد، زیاد را کم و کم را زیاد مى نماید.

رفـاعـه بـن مـوسـى مـى گوید از امام صادق (ع ) شنیدم که در تفسیر آیه ((وَ لَهُ مَن اسلم ...)) فرمود:

اِذا قـامَ القـائم لا یـَبـقـى اَرض الاّ نـُودى فـیـهـا شـَهـادةُ اَن لا اِلهَ اِلاّ اللّهُ وَ اَنَّ مـحـمـّدا رَسول اللّهِ.

یـعـنـى : هرگاه قائم (آل محمد(ص )) قیام کرد در زمین کسى باقى نمى ماند مگر آنکه به یگانگى خدا و رسالت محمد(ص ) شهادت مى دهد.

بـنـابـرایـن وقـتـى یـک دین و ایدئولوژى بر قلب ها نشست و یک مکتب بر جهان حاکم شد، اخـتـلاف هـا و کـشمکش ها و تنش هاى ضد امنیتى از میان مى رود و جامعه توحیدى ، به امنیت و آرامش دست مى یابد.

ایـن نـکـتـه قـابـل تـوجـه اسـت که روى آوردن مردم به اسلام و تسلیم آنان در زمان ظهور حضرت مهدى (عج ) بر اساس شناخت و معرفت آنان نسبت به حقانیت اسلام است ، نه از روى اکراه و اجبار. و آنان که اسلام را نمى پذیرند و تسلیم قوانین اسلام نمى شوند، از روى لجاجت و عناد است که به مبارزه با حضرت مهدى (عج ) بر مى خیزند و مغلوب مى شوند.

2. حاکم شدن دولت واحد دینى و انقراض دولت هاى متعدّد

عـصـر مـهدوى ، عصر انقراض دولت ها و حکومت ها و جایگزینى یک حکومت دینى در سراسر جـهـان هـستى است . و این دولت تا قیامت به دست حضرت مهدى (عج ) و جانشینان وى تداوم مى یابد.

طـاغـوت هـا و حـکـومـت هـاى سـتـمـگـر کـه مـوجـب رعـب ، تـفـرقـه ، جهل ، نابودى حرث و نسل و در نتیجه نا امنى مى شدند، از بین مى روند و بساط سرکشى هـا، طـغـیـان ها و ظالمان که زمین را مالامال از جور و ستم کرده بودند (کما ملئت جورا) و همه دولت هـاى بـاطـل از صـحـنه گیتى برچیده مى شوند. و تنها یک حکومت به دست معصوم و صـالح تـریـن فـرد روى کـره زمـیـن بـا کـارگـزاران صـالح و خـداجـوى شکل مى گیرد.

امام باقر(ع ) در تفسیر آیه ((وَ قُل جاءَ الحَقّ وَ زَهَق الباطِلُ)) (اسراء: 81) فرمود:

اِذا قـامَ القـائم ذَهـَب دَولةُ البـاطِل .

هرگاه قائم آل محمد(ع ) قیام کند، دولت باطل نابود مى شود (و بستر نا امنى ها در جامعه از میان مى رود.

در دولت حـضـرت مـهـدى (ع ) اشـرار کـه عـامـل نـا امـنـى و تـرس و وحـشت هستند از بین مى رونـد، بـیـعـت هـیچ طاغوتى پذیرفته نمى شود، اهـل شـرق و غرب بر گرد حضرتش جمع مى شوند. و خـداونـد شـرق و غـرب را تـحـت سـیـطـره و مـالکـیـت و حـاکـمـیت آن حضرت و یارانش در مى آورد. مـردم بـه امـت واحـدى تـبـدیـل مـى شـونـد و در سـایـه اتـحـاد، هـمـزیـسـتى و زندگى آرام و لذت بخشى را مى گذرانند. همه مطیع امام و رهبر خویشند و بر آستان قانون الهى و قوانین اجتماعى سر مى سایند و به آن احترام مى نهند.

ایـن دولت کـریـمـه کـه بـر کـل جـهـان سـیـطـره دارد چـنـد ویـژگـى دارد از قبیل :

اوّلا: حکومت به دست کارگزارانى صالح و باتقوا اداره مى شود. قرآن مى فرماید: ((وَعَد اللّهُ الّذیـنَ آمـَنـوا مـِنـکـُم وَ عـَمـِلوا الّصالِحاتِ لَیَستَخلِفَنَّهُم فِى الاَرضِ)) (نور: 55)؛ و خداوند به کسانى از شما که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام داده اند وعده مى دهد که قطعا آنان را حکمران روى زمین خواهد کرد.

بـه عـبـارت دیـگـر، شـایـسـتـه سالارى است نه خویشاوند گرایى ، باند بازى و حزب گرایى .

به سخنى از علامه سیدهاشم حسینى بحرانى اشاره مى کنیم :

قـرآن کـریـم در بـیـش از صد و بیست آیه به این معنى اشاره کرده و اعلام مى کند که طبق اراده الهـى ، حـکـومـت سـتـم و حـاکمیت شیاطین به پایان خواهد رسید و بندگان صالح خدا حـکـومـت گـیـتـى را از آن خـود خـواهـنـد کـرد، تـا قـوانـیـن اسـلام را بـه طـور کامل اجرا کنند و سعادت افراد بشر - حتى حیوانات و تمام موجودات زمین - تضمین و تاءمین گردد و هدف نهایى از خلقت تحقق پذیرد.

ثـانـیـاً؛ عـدالت گـراسـت . ((یـَمـلاَهـا عَدلا کَما مُلئِت جورا))؛ زمـیـن را مـالامـال از عـدل مى کند همچنان که پر از ظلم و ستم شده بود. آن حضرت بساط ظلم و بى عدالتى را که از بسترهاى مهمّ ناامنى است ، بر مى چیند و سفره عدالت و عدالت خواهى را بـراى انـسانهاى عدالت جو در سراسر گیتى مى گستراند، چرا که برقرارى عدالت در زندگى اجتماعى هدف بنیادین خالق هستى است .

طـبـق آمـوزه هـاى دیـنـى ، رسـالت پـیـامـبـران الهـى اجـراى قـسـط و عدل در جامعه بوده است ؛ ((لِیقُوم النّاسُ بِالقِسط)) (حدید: 25)

از ایـن رو حـضـرت مـهـدى (ع ) شـهـد عـدالت را در کـام بـندگان خدا مى ریزد و از همین رو بـنـدگـان خـدا در سـایـه عـدالتـش در آرامـش و امـنـیـت کـامـل به سر خواهند برد و احدى احساس ظلم و ستم به خود نخواهد کرد.

ثالثا؛ امام (ع ) در قضاوت بر اساس علم خود (و نه بیّنه و شهود) و به روش داود(ع ) قـضـاوت مـى کـنـد. امـام صـادق (ع ) فـرمـود: وقـتـى قـائم آل مـحـمـد(ع ) قـیـام مى کند، همانند حضرت داود در بین مردم داورى مى کند، نیازى به بینّه (شـهـود عادل ) ندارد، خداوند به او الهام مى کند و به هر کس از آنچه پنهان کرده و انجام داده خبر مى دهد.

رابعا؛ ثروت و مال را درست به دست مردم مى رساند.

خـامـسـا؛ هـمـه انـسـان هـا در حـکومتش برابرند، در هر قاره ، با هر زبان ، نژاد و رنگ که باشند، عضو یک خانواده محسوب مى شوند و در کرامت انسان برابر شمرده مى شوند

هـمـچـنـان کـه پـیامبر(ص ) فرمود: عرب بر غیر عرب ، عجم بر عرب ، سرخ پوست بر سـیـاه پـوست ، و سیاه پوست را بر سرخ پوست فضیلتى نیست جز بر تقوا.

رسول خدا(ص ) از این ویژگى ها چنین خبر داد: ((مژده مى دهم شما را به مهدى ، او در امت من بـه هـنـگـام سـخـتـى هـا و اخـتـلاف هـا بـرانـگـیـخـتـه مـى شـود. پـس زمـیـن را از قـسـط و عـدل پـر مـى کـند، همانگونه که از جور و ظلم پر شده باشد، ساکنان زمین و آسمان از او راضـى مـى گـردنـد، مـال را در بـیـن مـردم بـه طور مساوى و برابر تقسیم مى کند و خدا دل هـاى امـت مـحـمـد(ص ) را از بـى نـیـازى پـر مـى کـنـد و عدل او ایشان را فرا مى گیرد.

رضایت ساکنان زمین و آسمان از حکومت حضرت مهدى (ع ) نشان از امنیت و آرامش آنان دارد.

کارکرد این عدالت محورى که اساس کار دولت حضرت مهدى (عج ) است و رضایت همه مردم را در پى دارد، موجب مى شود که زمینه ها و بسترهاى نا امنى در جامعه از بین برود.

 

تشکرات از این پست
nazaninfatemeh
دسترسی سریع به انجمن ها