5. پاسخ به شبهات
وجود پرسش و طرح شبهه مىتواند باعث بالندگى و رشد جامعه شود، به شرطى كه به آن پاسخ
صحيح و هدايتگر داده شود. گاه ممكن است در جامعه شبهات ويرانگرى به وجود آيد كه اگر درست
جواب داده نشود، كل جامعه اسلامى را مىتواند با خطر مواجه كند. يكى از مهمترين فعاليتهاى
علمى حضرت عسكرى عليهالسلام شبههزدايى بود كه در اين زمينه به برخى نمونهها اشاره
مىشود:
يك. در دورانى كه امام حسن عسكرى عليهالسلام در زندان بود، يكسال بر اثر خشكسالى قحطى
شديدى به وجود آمد. علماى اسلام مردم را جمع كرده، براى نماز استسقاء (طلب باران) به بيابان
بردند و نماز خواندند. اين قضيه چندين بار تكرار شد و اثرى از باران ديده نشد؛ اما علماى نصارا وقتى
با مسيحيان نماز استسقا خواندند، باران آمد و چندين بار اين قضيه تكرار شد.
اين موضوع باعث سرشكستگى و آبروريزى مسلمين شد. يكى از شيعيان به هر نحوى بود، خود را
به زندان رساند؛ اما قبل از آنكه جريان را خدمت امام حسن عسكرى عليهالسلام عرض كند، با
تعجب ديد در ميان زندان قبر آمادهاى وجود دارد. با چشم گريان عرض كرد: من طاقت ندارم شما را
در اين قبر دفن كنند. حضرت فرمود: ناراحت نباش! خداوند نيز چنين مقدر نكرده است. بعد از
شنيدن اين سخن، عرض كرد: دو مطلب و پرسش مهم مرا به اينجا كشانده است:
1. پرسش اوّل اين است كه در روايات وارده از شما آمده است كه با روزگار دشمنى نكنيد (لا تُعادِ
الاَْيّامَ) منظور از اين روايات چيست؟
حضرت عسكرى عليهالسلام فرمود: منظور از روزگار، ما اهل بيت هستيم؛ شنبه متعلق به حضرت
رسول صلىاللهعليهوآله ، يكشنبه متعلق به على عليهالسلام [و فاطمه زهرا عليهاالسلام ]، و ...
الی آخر روایت.
2. پرسش دوم اين است كه علماى اسلام سه روز براى نماز باران به بيابان رفتند و نماز خواندند و
بارانى نيامد، ولى علماى نصرانى هر بارى كه نماز خواندند، باران باريد و اگر امروز هم به دعاى آنها
باران ببارد، ترس آن است كه مسلمانان و شيعيان در عقيده خود متزلزل شوند و به مسيحيت
گرايش پيدا كنند.
حضرت فرمود: عالم نصرانى تكهاى از استخوان بدن يكى از پيامبران را همراه دارد كه آن را در ميان
انگشتان خود گذاشته [و همان را وسيله اجابت دعاى خويش قرار داده]؛ لذا باران مىبارد. تو خود
را فورا به او برسان و آن را از ميان انگشتان او بيرون آور! اين عمل باعث پراكندگى ابرها و قطع باران
مىشود.
آن مرد با سرعت خود را به محل نماز مسيحيان رساند و استخوان را برداشت. اتفاقا ابرها پراكنده
شدند و علماى مسيحى هر چه كردند، باران نباريد؛ لذا شرمنده شدند و مسلمانان مخصوصا
شيعيان از شك و ترديد بيرون آمدند و بر ايمان و اعتقاد خويش استوار گشتند.(15)
به نقل ديگر، خليفه وقت عباسى امام حسن عسكرى عليهالسلام را از حبس بيرون آورد و به
بيابان برد و جريان را به او عرض كرد. حضرت جريان استخوان را گوشزد نمود و دستور داد يكى از
خادمانش استخوان را از دست عالم مسيحى بيرون آورد. او نيز چنين كرد و در نتيجه، باران نيامد.
آنگاه خود حضرت دست به دعا برداشت و باران شديدى شروع به باريدن كرد.(16)
دو. مردى از امام يازدهم سؤال كرد: چرا سهم الارث مردان دو برابر سهم الارث زنان است؟ مگر زنِ
بيچاره چه گناهى دارد؟ حضرت عسكرى عليهالسلام در جواب فرمود: براى اينكه نفقه (و خرج) به
عهده مرد بيشتر از زن است؛ مرد در جهاد و جبهه شركت مىكند، هزينه زندگى خانوادهاش را بايد
تأمين كند، در قتل و جرح خطايى پرداخت ديه بر «عاقله» يعنى مردان فاميل واجب است، ولى زن
در تمام اين هزينهها معاف است... .»(17)