استفاده از لحظه هاى دنيا
متن حديث:
قالَ رَسُولُ اللهِ(صلى الله عليه وآله وسلم): لاتَسُبُّوا الدُّنْيا، فَنِعْمَتْ مَطِيَّةُ الْمُؤْمِنِ فَعَلَيْها يَبْلُغُ الْخَيْرَ، وَ بِها يَنْجُو مِنَ الشَرِّ، اِنَّهُ اِذا قالَ الْعَبْدُ: لَعَنَ اللهُ الدُّنْيا، قَالَتِ الدُّنْيا: لَعَنَ اللهُ اَعْصانا لِرَبِّهِ....(1)
ترجمه حديث:
پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود: به دنيا، دشنام ندهيد، چرا كه مركب راهوار خوبى براى مؤمن است كه با آن به خوبى ها مى رسد و از بديها نجات مى يابد. هر وقت بنده اى مى گويد: خدا، دنيا را لعنت كند; دنيا مى گويد: خدا لعنت كند كسى را كه گناه كرده است، نفرين خدا بر گناهكارترين ما.
شرح حديث:
در مدح و ذمّ دنيا، روايات گوناگونى وارد شده است. اين حديث، از جمله احاديثى است كه دنيا را مدح مى كند. اگر دقّت كرده باشيد، بسيارى از مردم به دنيا، ناسزا مى گويند; مثلا مى گويند: اى زمانه ملعون، اى فلك كج رفتار و...، حال آن كه پيامبر مى فرمايد: «به دنيا دشنام ندهيد، چون براى مؤمن مركب راهوارى است كه با آن مى تواند به همه چيز برسد.»(2)
وقتى تو دنيا را لعن مى كنى دنيا نيز در جواب تو مى گويد: خدا لعنت كند هر كدام از ما را كه بيشتر خدا را عصيان كرده است; يعنى، اگر من معصيت كردم خدا مرا لعنت كند و اگر تو كردى، بر تو نفرين باد.
بحث از دنيا، بحث دامنه دارى است، ولى بطور خلاصه مى توان گفت: دنيا تجارتگاه و سجده گاه اولياى الهى است;(3) وسيله آماده اى است كه مى توان از آن به طور صحيح بهره برد و نردبانى براى عروج به ملكوت باشد، اما مهم اين است كه بدانى عمرت را در دنيا چگونه گذراندى، چون دنيا، ساعت عمر است و اين امكانات و نيروهاى جسمانى و عقلانى خود را چگونه صرف كردى، جوانى را در چه راهى به كار بستى؟ زيرا در قيامت از چند چيز سؤال مى شود: از جوانى، از عمر، از ثروت و...(4)
به اين چند نمونه توجّه كنيد:
1- ضربتى كه امام على(عليه السلام) در روز خندق يا احزاب بر پيكر «عمروبن عبدود» زد از عبادت جنّ و انس برتر بود. حال مگر على(عليه السلام) از چيزى غير از همين دنيا استفاده كرد؟ در لحظه اى از عمرش، به كمك شمشير و قوّت بازو، اسلام را - كه به مويى بسته شده بود - نجات داد، چرا كه ضربت او، رمز تداوم اسلام، در آن لحظات حسّاس بود. پس دنيايى كه انسان مى تواند در آن كارى انجام دهد كه از عبادت جنّ و انس برتر باشد، چيز بدى نيست.
2- عبدالرحمن بن ملجم مرادى و شمر بن ذى الجوشن از همين دنيا و از شمشير و نيروى مادّيشان بهره بردند. يكى در مسجد كوفه و ديگرى در كربلا به سبب اعمالشان، بدبخت ترين مردم شدند.
تفاوت در كجاست؟ تفاوت در چگونگى استفاده از ابزارى به نام دنيا است. شهداى كربلا در نصف روز به بالاترين شرافت هاى دنيوى و اخروى دست يافتند و مى بينيد عمل آنان در آن نيم روز چه بركتى داشت و منشأ تمام انقلاب ها و برنامه هاى اسلامى ما شد. بنابر اين، آنچه در اختيار داريم سرمايه بسيار بزرگى است كه بايد قدر آن را بدانيم. افسوس كه ما به ارزش اين نعمت بزرگ پى نبرده ايم! اگر در ساعات عمر و جوانى، قدر استعداد و هوش خدادادى را بدانيم، به همه جا مى توانيم برسيم; چرا كه دنيا مجموعه اين امكانات است.
در ذيل همين روايت جمله اى دارد كه مرحوم سيّد شريف رضى(ره) همين مضمون را به شعر درآورده است:
يقولون الزمان به فساد *** فهم فسدوا و ما فسد الزمان;
مردم مى گويند روزگار تباه و فاسد شده در حالى كه خود ايشان فاسد شده اند و روزگار تباه و فاسد نشده است.
به عبارت ديگر مردم مى گويند: دنيا خراب شده، در حالى كه خراب نشده، بلكه ما از آن بد استفاده مى كنيم; آفتاب و ماه مى تابند، باران مى بارد، زمين مى روياند، قلب آدمى كار مى كند و...، اينها بد نيست، بلكه آدمى از آنها بد استفاده مى كند. بايد به اين نكته توجّه داشته باشيم كه خداوند سرمايه هاى زيادى به ما داده كه از آن جمله: سرمايه انقلاب و نظام جمهورى اسلامى است كه اگر قدر آن را ندانيم دنيا بر ما لعنت مى فرستد.
دنيايى مذمّت شده كه هدف باشد و به صورت ناصحيح از آن استفاده گردد. شمشير بد است اگر در دست ابن ملجم باشد، و خوب است اگر در دست على(عليه السلام) باشد. خلاصه اين كه، اهداف، نتايج و سرمايه ها مهمّ است.(5