پاسخ به:♣مباحث حدیثی همراه با شرح♣
شنبه 7 آذر 1394 8:53 AM
برداشت حقيقي از دعا (2)
فلسفه دعا و نيايش
آنهاكه حقيقت و روح دعا و اثرات تربيتى و روانى آن را نشناخته اند، ايرادهاى گوناگونى به مسأله دعا دارند:
1ـ گاه مى گويند: دعا عامل تخديراست، چرا كه مردم را به جاى فعّاليّت، كوشش و استفاده از وسايل پيشرفت و پيروزى، به سراغ دعا مى فرستد، و به آنها تعليم مى دهد كه به جاى همه اين تلاشها، دعا كنند!
2ـ گاه مى گويند: اصولاًآيا دعاكردن فضولى در كار خدا نيست؟! خدا هر چه مصلحت بداند انجام مى دهد، او به ما محبّت دارد، مصالح ما را بهتر از خود ما مى داند، پس چرا ما هر ساعت مطابق دلخواه خود از او چيزى بخواهيم؟!
3ـ زمانى مى گويند: از همه اينها گذشته آيا دعا منافات با مقام رضا و تسليم در برابر اراده خداوند ندارد؟
آنهاكه چنين ايرادهايى را مطرح مى كنند از آثار روانى، اجتماعى، تربيتى و معنوى دعا و نيايش غافلند; زيرا انسان براى تقويت اراده و بر طرف كردن ناراحتيها به تكيه گاهى احتياج دارد، و دعاست كه چراغ اميد را در انسان روشن مى سازد.
مردمى كه دعا و نيايش را فراموش كنند، با عكس العملهاى نامطلوب روانى و اجتماعى مواجه خواهند شد.
به تعبير يكى از روان شناسان معروف: «فقدان نيايش در ميان هر ملّتى، برابر با سقوط آن ملّت است. اجتماعى كه احتياج به نيايش را در خود كشته است، معمولاً از فساد و زوال مصون نخواهد بود.
البتّه نبايد اين مطلب را فراموش كرد كه تنها صبح نيايش كردن و بقيّه روز را همچون يك وحشى به سربردن بيهوده است. بايد نيايش را پيوسته انجام داد و در همه حال با توجّه بود تا اثر عميق خود را در انسان از دست ندهد.»(4)
آنها كه براى دعا اثر تخديرى قائلند معنى دعا را نفهميده اند، زيرا معنى دعا اين نيست كه از وسايل و علل طبيعى دست بكشيم و به جاى آن دست به دعا برداريم، بلكه مقصود اين است كه بعد از آن كه نهايت كوشش خود را در استفاده از همه وسايل موجود به كار بستيم،آن جا كه دست ما كوتاه شد و به بن بست رسيديم به سراغ دعا برويم و با توجّه و تكيه بر خداوند، روح اميد و حركت را در خود زنده كنيم و از كمكهاى بى دريغ آن مبدأ بزرگ مدد گيريم.
بنابراين، دعا مخصوص به نارساييها و بن بست هاست، نه عاملى به جاى عوامل طبيعى.
«نيايش، در همين حال كه آرامش را پديد آورده است، در فعّاليّت هاى مغزى انسان يك نوع شكفتگى و انبساط باطنى ايجاد كرده و گاهى روح قهرمانى و دلاورى را تحريك مى كند. نيايش خصايل خويش را با علامات بسيار مشخّص و منحصر به فرد نشان مى دهد: صفاى نگاه، متانت رفتار، انبساط و شادى درونى، چهره پر از يقين، استعداد هدايت، و نيز استقبال از حوادث، اينهاست كه از وجود يك گنجينه پنهان در عمق روح ما حكايت مى كند و تحت اين قدرت، حتّى مردم عقب مانده و كم استعداد نيز مى توانند نيروى عقلى و اخلاقى خويش را بهتر به كار بندند و از آن بيشتر بهره گيرند، امّا متأسّفانه در دنياى ما كسانى كه نيايش را در چهره حقيقيش بشناسند بسيار كمند».(5)
از آنچه گفتيم پاسخ اين ايراد كه مى گويند دعا بر خلاف «تسليم و رضا» ست نيز روشن شد، زيرا دعا همان طور كه در بالا شرح داده شد يك نوع كسب قابلى براى تحصيل سهم زيادتر از فيض بى پايان پروردگار است.
به عبارت ديگر، انسان به وسيله دعا توجّه و شايستگى بيشترى براى درك فيض خداوند پيدا مى كند، بديهى است كوشش براى تكامل و كسب شايستگى بيشتر عين تسليم در برابر قوانين آفرينش است، نه چيزى بر خلاف آن.
از همه گذشته، دعا نوعى عبادت و خضوع و بندگى است و انسان به وسيله دعا توجّه تازه اى به ذات خداوند پيدا مى كند و همان طور كه همه عبادات اثر تربيتى دارد دعا هم داراى چنين اثرى خواهد بود.
آنان كه مى گويند: «دعا فضولى در كار خداست و خدا هر چه مصلحت باشد انجام مى دهد» توجّه ندارند كه مواهب الهى برحسب استعداد و لياقتها تقسيم مى شود، هر قدر استعداد و شايستگى بيشتر باشد، سهم بيشترى از آن مواهب نصيب انسان مى شود.
لذا مى بينيم امام صادق(عليه السلام) مى فرمايد: «اِنَّ عِنْدَاللهِ عَزَّوجلَّ مِنْزِلَةً لاْتَنالُ إلاّبِمَسْألة; در نزد خداوند مقاماتى است كه بدون دعا كسى به آن نمى رسد.»
دانشمندى مى گويد: «وقتى كه ما نيايش مى كنيم، خود را به قوّه پايان ناپذيرى كه تمام كاينات را به هم پيوسته است، متّصل و مربوط مى سازيم»(6).
او نيز مى گويد: «امروز جديدترين علم، يعنى روان پزشكى همان چيزهايى را تعليم مى دهد كه پيامبران تعليم مى دادند، چرا؟ به علّت اين كه پزشكان روانى دريافته اند كه دعا و نماز و داشتن يك ايمان محكم به دين، نگرانى و تشويش و هيجان و ترس را، كه موجب بيم بيشترى از ناراحتيهاى ماست برطرف مى سازد.»(7)
مفهوم واقعى دعا
با توجّه به اين كه دعاى مستجاب دعايى است كه به مضمون «اَمَّنْ يُجِيبُ المُضْطَرَّ إذا دَعاهُ و يَكْشِفُ السُّوء»(8)به هنگام اضطرار و عقيم ماندن تمام تلاشها و كوششها انجام گيرد، روشن مى شود كه مفهوم دعا، در خواست فراهم شدن اسباب و عواملى است كه از دايره قدرت انسان بيرون باشد آن هم از كسى كه قدرتش بى پايان و هر امرى براى او آسان است، ولى اين درخواست نبايد تنها از زبان انسان صادر شود، بلكه از تمام وجود او برخيزد و زبان در اين قسمت نماينده و ترجمان تمام ذرّات وجود انسان و اعضا و جوارح او باشد.
قلب و روح از طريق دعا پيوند نزديك با خدا پيدا كند و همانند قطره اى به اقيانوس بى پايان بپيوندد و اتّصال معنوى با آن مبدأبزرگِ قدرت بيابد. البتّه بايد توجه داشت كه يك نوع ديگر دعا داريم كه حتى در موارد قدرت و توانايى نيز انجام مى گيرد و آن دعايى است كه نشان دهنده عدم استقلال قدرتهاى ما در برابر قدرت پروردگار است و به عبارت ديگر، مفهوم آن توجّه به اين حقيقت است كه اسباب و عوامل طبيعى هر چه دارند، از ناحيه او دارند و به فرمان او هستند; اگر به دنبال دارو مى رويم و شفا از آن مى طلبيم، به خاطر آن است كه او آن اثر را به دارو بخشيده (اين نوع ديگرى از دعاست كه در احاديث اسلامى نيز به آن اشاره شده است).(9)
كوتاه سخن اين كه، دعا يك نوع خود آگاهى و بيدارى دل و انديشه، و پيوند باطنى با مبدأ همه نيكيها و خوبيهاست، لذا در سخنان حضرت على(عليه السلام)مى خوانيم: «لايَقْبَلُ اللهُ عزّوجلَّ دعاءَ قلبِ لاه; خداوند دعاى غافل دلان را مستجاب نمى كند».(10)
در حديث ديگر از امام صادق(عليه السلام) به همين مضمون مى خوانيم «اِن اللهَ عزوجل لايَسْتَجِيب دُعاءَ بظَهْرِ قَلْبِ ساء.»(11)
مرا بخوانيد تا شما را اجابت كنم
«وَ قالَ رَبِّكُم اُدعُونى اَسْتَجِبْ لَكُمْ...; پروردگار شماگفته است: مرا بخوانيد تا(دعاى) شما را اجابت كنم.»
در اين آيه پروردگار متعال آغوش رحمتش را به سوى توبه كنندگان مى گشايد و مى گويد: پروردگار شما گفته است كه مرا بخوانيد تا دعاى شما را اجابت كنم.
بسيارى از مفسّران دعا و خواندن و جمله «استجب لكم» را در اين جا به همان معناى معروفش تفسير كرده اند و همچنين روايات متعدّدى كه در ذيل اين آيه، در زمينه دعا و ثوابهاى آن آمده است، اشاره به همين معنى است. به هر حال، از اين آيه چند نكته استفاده مى شود:
1ـ دعاكردن، محبوب خدا و خواست خود او است.
2ـ بعد از دعا، وعده اجابت داده است، ولى مى دانيم اين وعده، وعده اى است مشروط، نه مطلق; دعايى به هدف اجابت مى رسد كه شرايط لازم در دعا و دعا كننده و مطلبى كه مورد تقاضاست در آن جمع باشد.
3ـ دعا خود يك نوع عبادت است; چون در ذيل آيه اولاً: واژه عبادت بر آن اطلاق شده. ثانياً: تهديد شديدى در مورد كسانى كه از دعا كردن اِبا دارند كرده و مى فرمايد: «كسانى كه از عبادت من استكبار مىورزند به زودى با ذلّت و خوارى وارد دوزخ مى شوند. «ان الذين يستكبرون عن عبادتى سيدخلون جهنّم داخرين»(12)
اهميّت دعا و شرايط استجابت
روايات متعدّدى كه از پيغمبر گرامى اسلام(صلى الله عليه وآله) و ساير پيشوايان بزرگ ـ عليهم السلام ـ نقل شده، اهمّيّت دعا را كاملاً روشن مى سازد:
1ـ در حديثى از پيغمبر گرامى اسلام آمده است: «الدعاء هو العبادة; دعا عبادت است»(13)
2ـ درحديث ديگرى از امام صادق(عليه السلام) مى خوانيم: يكى از يارانش سؤال كرد: «ماتَقُولُ فى رَجُلَيْنِ دَخَلا المَسْجِدَ جَميعاً كانَ اَحَدُ هُما اَكْثَرَ صَلاة، و الْآخَرُ دُعاء فَاَيُّهُما اَفْضل؟ قالَ: كُلٌّ حَسَنٌ; چه مى فرمايى درباره دو نفر كه هر دو وارد مسجد شدند يكى نماز بيشترى به جا آورد و ديگرى دعاى بيشترى، كدام يك از اين دو افضلَند؟ فرمود: هر دو خوبند». سؤال كننده مجدداًعرض كرد: «قَدْ عَلِمْتُ، وَلكِنَّ أَيُّهُما اَفْضَل؟; مى دانم هر دو خوبند، ولى كدام يك برترند؟ امام(عليه السلام) فرمود: «اَكْثَر هُما دُعاء، اَما تَسْمَع قَوْلُ الله تعالى: «أُدْعُونى اَسْتَجِبْ لَكُمْ إنّ الَّذينَ يَسْتَكبُرونَ عَن عِبادَتى سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرين;» آن كس كه بيشتر دعا مى كند افضل است، مگر سخن خداوند متعال رانشنيده اى كه مى فرمايد: ادعونى استجب لكم...». سپس فرمود: «هى العبادة الكبرى; دعا عبادت بزرگ است».(14)
3ـ در حديث ديگرى از امام باقر(عليه السلام) نقل شده است كه در جواب اين سؤال كه كدام افضل است فرمود: «مامِنْ شَىء عِنْدَاللهِ مِنْ اَن يَسْئَلَ وَ يَطْلُبَ مِّما عِنْدَهُ، وَ ما أَحَدٌ اَبْغَضَ اِلَى اللهِ ـ عزّوجلّـ مِمَّنْ يَسْتَكْبرُ عَن عِبادَتِهِ، وَ لايَسْئَلُ ما عِنْدَه; چيزى نزد خدا افضل از اين نيست كه از او تقاضاكنند و از آن چه نزد اوست بخواهند، و هيچ كس مبغوض تر و منفورتر نزد خداوند از كسانى كه از عبادت او تكبّر ورزند و از مواهب او تقاضانمى كنند نيست»(15)
4ـ در روايتى از امام صادق(عليه السلام) آمده است: مقاماتى نزد خداوند است كه راه وصول به آنها تنها دعاست: «اِنَّ عِنْدَاللهِ ـ عَزَّوجلّ ـ مَنْزَلة لاتَنالُ اِلاّ بِمَسْأَلَة، وَ لَوْ اَنَّ عَبْداً سَدَّ فاهُ وَ لَمْ يَعْطِ شَيْئاً، فَاسْئَل تعط، اَنَّه لَيْسَ مِنْ باب يَقْرَعُ لايُوشَكُ اَنْ يَفْتَحَ لصاحِبهِ; نزد خدامقامى است كه جز با دعا و تقاضا نمى توان به آن رسيد، و اگر بنده اى، دهان خود را از دعا فرو بندد و چيزى تقاضا نكند چيزى به او داده نخواهد شد، پس از خدا بخواه تا به تو عطا شود، چرا كه هر درى را بكوبيد و اصرار كنيد سرانجام گشوده خواهد شد»
ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیلهسین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.