پاسخ به:مبحث 105 طرح صالحین: «فضای مجازی»
چهارشنبه 18 شهریور 1394 4:02 PM
حجاب مجازی
در فضای مجازی مسئله حجاب با سوء استفادههایی که میدانیم تا کنون از حریم کاربران صورت گرفته و آثار مخربی که عدم رعایت آن برای جامعه در بردارد، چه تکلیفی با خود به همراه دارد.
رسانهها به ویژه رسانههای تعاملی نظیر اینترنت در دنیای امروز مرز میان زنانگی و مردانگی و نیز فضای خصوصی و عمومی را درنوردیدهاند. این مسئله با مطرح شدن اولین ایده شبکه اجتماعی در دهه ۱۹۶۰ و شکل گیری اولین شبکه اجتماعی در سال ۱۹۹۷ تحت عنوان Sixdegrees قوت گرفت و هرساله حتی کشورهای غیر مسلمان که به موضوع حجاب اعتقادی ندارند، از آثار منفی این فضاها مانند سوء استفاده از پوشش کاربران بینصیب نبودهاند. برای نمونه همین چندی پیش بود که خبر تجاوز یک جوان انگلیسی به ۱۰۰۰ کودک منتشر شد؛ به طوریکه این فرد با ساختن اکانتهای جعلی در شبکههای متعدد اجتماعی، اقدام به فریب کودکان و نوجوانان کرده بود.
اما واقعیت اینست که بین فضای مجازی و فضای حقیقی تفاوتی وجود ندارد و همین مسئله که برخی تصور میکنند، به دلیل عدم حضور محسوس سایرین، می توانند در فضای مجازی امنیت بیشتری داشته باشند، فرضی سراسر اشتباه است و باید گفت که به عنوان یک اصل اساسی و محوری در اسلام، حفظ حجاب چه توسط زنان و چه مردان، بیقید ضروری است و این امر در هیچ فضا و مکانی از شمول استثنا خارج نشده است، مگر اینکه کسی هم از دیانت خود دست شسته باشد وهم از امنیت خود خسته شده باشد که « بَلِ الْإِنْسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِیرَةٌ» انسان از وضع خود آگاه است(۲) و البته خداوند در همه حال شاهد و ناظر است.
شاید به جد بتوان گفت که یکی از اساسیترین نقاطی که در جنگ نرم کشورهای مستکبر هدفگیری شده است، موضوع عفاف و حجاب میباشد و در واقع در تاریخ پانصد ساله استعمار میتوانیم به وضوح مشاهده کنیم، هدف برخی کشورهای غربی استعمارگر و امپریالیست، در کنار استعمار فیزیکی و جغرافیایی مستعمرات، متزلزل کردن باورهای دینی و کمرنگ کردن معنویات مردم آن جوامع بوده است. به طور مثال با وجود اینکه کشورمان هرگز مستعمره کشور دیگری نبوده است، مسئله مبارزه با حجاب در دوران پهلوی از حمایت چند کشور غربی برخوردار بوده است. به طور قطع امروز این سلطه چهره جدیدی به خود گرفته است که در کشاکش نامحسوس با عقاید مذهبی ملل دیگر، مسئله ترویج و تبلیغ ضد اسلامی به خوبی دیده میشود.
رعایت حجاب یک واجب شرعی است و همانطور که مقام معظم رهبری در دیدار با جمعی از زنان نخبه کشور فرمودهاند: «در غرب با حجاب تدریجاً به صورت علنى دارد مخالفت می شود. عنوانى که براى این مخالفت ذکر میکنند، این است که میگویند حجاب نماد یک حرکت مذهبى است.» (۳) ایشان همچنین در خصوص تهاجم فرهنگی غرب به حجاب فرمودهاند: «اینکه مىبینید در بعضى از کشورهاى غربى، در بعضى از کشورهاى مسلمان اما با حکومتهاى غیر اسلامى، اینطور حجاب اسلامى مورد تهاجم دشمنان دین قرار مىگیرد، این نشان دهنده گرایش زنان به حجاب است.» (۴) غرب با آزادیهای اساسی که برای ترویج بیحجابی در رسانههای داخلی و بینالمللی قائل میشود، مدعی است که حجاب آزادی زنان را در جامعه سلب میکند، در حالیکه میبینیم، زنان در جوامع اسلامی با پوشش اسلامی، در بسیاری از عرصه های اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی پا به پای مردان فعالیت دارند.
موارد مبارزه با حجاب در غرب به کرات اتفاق افتاده است که برای مثال میتوان به فرانسه، به عنوان اولین و تنها کشوری که قانون مصوب فراگیری در برخورد با حجاب اسلامی را وضع کرده است، اشاره کرد (۵)و سایر کشورها مانند انگلیس نیز برخوردهای موردی و مقطعی با حجاب داشته اند. برای نمونه “چریس وکر” استاندار منطقه اسکس در سال ۲۰۰۹ در روش پیشنهادی خود ورود زنان عریان به خیابانها را یکی از راههای مقابله با حجاب زنان مسلمان دانست و یا شهادت مروه الشربینی در دادگاه آلمان در برابر دید عموم از این قبیل نمونه هاست. به طور کلی فرانسه، ترکیه و تاجیکستان به ترتیب سه کشور نخست دنیا در مبارزه با حجاب زنان شهروند خود میباشند.
از سوی دیگر نظریه مارپیچ سکوت الیزابت نوئل نئومان، اذعان میدارد که در یک فضا(حقیقی یا مجازی)، اگر عقیدهای خاص و رو به گسترش ˗ به طور مثال پوشش ˗ توسط اکثریت افراد یک جامعه مورد قبول واقع شود و کمکم مخالفت با آن موضوع توسط اقلیت جامعه دشوار شود، مارپیچ سکوت در آن جامعه از میان همین اقلیت شکل میگیرد و هر کس میخواهد بداند نظر دیگری در آن موضوع چیست، که اگر با عقیده خودش در تضاد بود سکوت اختیار کند. در این جا هم مسئله بیحجابی حکایت همین نظریه است که کاربران فضای مجازی هر کدام به دیگری نگاه میکنند و میبینند دوستان، همکاران و حتی برخی بازیگران داخلی که بعضاً هم با پوششهای مناسب در اجتماع و رسانه ظاهر میشوند، در شبکههای مجازی به گونه دیگری عکسهای کاربری خود را در معرض دید بقیه قرار میدهند، پس قبح این قضیه از بعد اجتماعی به تدریج از بین میرود و این خود به خود به شکلگیری یک مارپیچ بزرگ سکوت نسبت به پوشش کمک میکند.
امروزه «فیسبوک» به عنوان بزرگترین و گسترده ترین شبکه اجتماعی مجازی که بیش از سایر فضاها مسئله بحران پوشش را با خود به همراه دارد، به عنوان اسب تروای مافیای صهیونیسم، در خدمت سرویسهای جاسوسی غرب و ایدئولوژی ضداسلامی و نیز تروریسم فرهنگی قرار دارد. شبکههای اجتماعی بارها اثبات کرده اند که محلی برای توطئهها و اقدامات تجاوزگرانه به محیط خصوصی افراد هستند. این فضاهای لامکان، مانند شمشیر دو لبهای است که یک سوی آن سکوی رشد و شکوفایی است و سوی دیگر این پتانسیل را دارد که جامعه را به ورطه فساد و تباهی بکشاند و اثر مخرب فرهنگی و اجتماعی برای نسلهای جدید باقی بگذارد. اما دو استدلالی که کاربران برای عدم حفظ پوشش در این فضا دارند: اولاً مسئله ناشناس ماندن و دیگری این فرض است که ثبات امنیتی آنها دستخوش تغییر نمیشود؛ که البته فرض دوم کاملاً خطاست. اگر به مثالهای متعدد از جرایم سایبر که هر روز صفحه حوادث را به خود اختصاص میدهند یا وقایعی که پلیس فتا از گوشه و کنار جامعه شرح میدهد توجه کنیم، میبینیم که هر دو عامل: یعنی فرض ناشناس ماندن و امنیت کاملاً اشتباه است. ما میتوانیم حجاب را به عنوان پوششی برای حفظ کرامت زن در فضای مجازی این گونه تعبیر کنیم: حجاب به مثابه سرسخت ترین فیلتر برای حفظ امنیت زن.