پاسخ به:خنده درمانی
یک شنبه 8 شهریور 1394 9:28 AM
وقتی لبخند می زنیم…
دوستان خوشحال شما را خوشحال میکنند- و به همین ترتیب دوستان خوشحال دوستان شما را.
نتیجه غیرمعمول یک بررسی جدید نشان میدهد که شما و شما افرادی که هیچگاه یکدیگر را ندیدهاید، ممکن است بر احساسات یکدیگر تاثیر داشته باشید.
جیمز فولر، استادیار علوم سیاسی در دانشگاه کالیفرنیا، ساندیهگو و یکی از این پژوهشگران میگوید: “شادی شخصی ما به فراسوی افرادی که به طور مستقیم با آنها در ارتباط هستیم، گسترش پیدا میکند.”
فولر گفت پژوهشگران پیش از این میدانستند که رفتارهای فرد بر افراد دیگر اثر میگذارد، “اگر من لبخند بزنم، احتمال اینکه شما لبخند بزنید، افزایش مییابد. ما میدانیم که پیشخدمتهایی که لبخند میزنند، انعام بیشتری دریافت میکنند.”
اما آیا سایر افراد – آنهایی که در خط بعدی قرار دارند، این تاثیر را خواهند گرفت؟ یا آنچنانکه فولر بیان میکند: “آیا تاثیر شخص به شخص میتواند به همه شبکه اجتماعی منتشر شود؟”
این بررسی جدید، یک مورد از رشتهای از بررسیها است که به مسریبودن بالقوه چیزهایی مانند انزواجویی و سیگار کشیدن میپردازد، قصد داشت به این سوال پاسخ گوید.
فولر و نیکولاس کریستاکیس استاد دانشکده پزشکی هاروارد، یافتههای بررسی قلب فرامینگهام – که ۵۲۰۹ نفر را در فرامینگهام ماساچوست از سال ۱۹۴۸ دنبال میکند، را مورد بازبینی قرار دادند. بررسی فرامینگهام در حال حاضر نیز ادامه دارد و اکنون اخلاف افرادی که در گروه اصلی قرار داشتند را نیز شامل میشود.
این پژوهشگران بر ۴۷۳۹ فرزند مشارکتکنندگان اولیه در بررسی فرامینگهام متمرکز شدند و پیوندهای دوستی آنها را با سایر افراد در طول ۲۰ سال از ۱۹۸۳ تا ۲۰۰۳ دنبال کردند.
این دانشمندان دریافتند که شادبودن یک شخص با بیشترین احتمال میزانهای شادی را در افرادی تقویت میکند که نزدیکترین رابطه را با او دارند- همسران، بستگان، همسایهها، و دوستان.
اما اگر شخصی خوشحال باشد، افزایشهای احتمال خوشحالی دوستی که در فاصله یک مایلی او زندگی میکند، ۲۵ درصد افزایش پیدا میکند.
این اثر “آبشاری”، آنچنانکه پژوهشگران آن را مینامند، ادامه پیدا میکند: برای دوست یک دوست ۱۰ درصد احتمال بالاتر خوشحال بودن وجود دارد و برای دوست این دوست بخت خوشحال بودن ۵.۶ درصد بالا میرود.
به عبارت دیگر، شادی یک شخص میتواند از سه درجه فاصله گسترش یابد. آنهایی که در مرکز چنین دوایری هستند، ممکن است افرادی باشند که به قول فولر “شما هرگز ملاقات نکردهاید. اما خلق و خوی آنها اثر عمیقی بر روی خلق و خوی خود شما دارد.”
پژوهشگران سعی کردند که آمارشان را بر حسب عواملی که ممکن است بر چنین روندهای اثر بگذارد، مانند اینکه افراد با احتمال بیشتری دوستانی را انتخاب میکنند که مانند خودشان هستند، تعدیل کنند.
یافتههای پژوهش در ۵ دسامبر در نسخه آنلاین “نشریه پزشکی انگلیس” منتشر شده است.
فولر گفت نتایج این بررسی “به کلی شیوه نگرش من به دنیا تغییر داد.”
او گفت: ” دریافتن وجود این شیوه ارتباط ما با یکدیگر، باعث شده است که من مسئولیت بیشتری برای اعمالم قائل شوم.”
روزمری بلیزنگر، استاد نمو انسانی در ویرجینیا تک، یافتههای این بررسی را قابلتوجه خواند، زیرا این پژوهشگران بر روی نمونه بزرگی از مشارکتکنندگان کار کرده بودند، که برای مدت طولانی آنها را دنبال کرده بودند.
به گفته بلیزنگر در مجموع این بررسی نشان دهنده اهمیت رفقایی است که فرد برای خود نگه می دارد.
او گفت: ”افرادی که تعداد بسیاری از افراد خوشحال آنها را احاطه میکنند، نسبت به افرادی که بوسیله افراد ناشاد احاطه میشوند، با احتمال بیشتری در آینده خوشحال خواهند بود.”
آیا خنده بهترین پزشک است؟
تحقیقهای اخیر، به صراحت نشان میدهد که خنده بهجزء در مسائل روحی، روانی و جسمانی، در بعدهای اجتماعی نیز بسیار تأثیرگذار بوده است. یکی از علتهای معمول افسردگی، جدائی از جامعه و پائین آمدن ارزشهای اجتماعی در خانواده و فرد است. این مشکلها در جامعههای غربی به مراتب، بیشتر بهچشم میخورد، اما در کشورهای شرقی نیز این روند رو به افزایش است.
کلوپهای خنده به بسیاری از مردم کمک کرده که از دست قرصهای ضدافسردگی راحت شوند؛ آنهم سریع و در مدت زمان کوتاه. معجزهٔ کلوپهای خنده، این است که باعث دوستی، برادری و عشق میان اعضاء میگردد. جای تعجب است، اما واقعیت دارد که این کلوپها در حال تبدیل به اتحادیههای صمیمت و همبستگی میباشند.
با گسترش فرهنگ خنده در کلوپهای خنده، هر کلوپ، شکل یک اتحادیهٔ کوچک را بهخود میگیرد که در آن اعضاء، احساس تعلق و وابستگی به یک گروه سالم را تجربه میکنند و بهتدریج تبدیل به یک خانوادهٔ بزرگ و خندان میشوند.
خنده، هرگز فقط برای سرگرمی و تفریح نیست که شخص با آن، احساس آرامش کند و همچنین تنها یک پدیدهٔ فیزیکی و رفتاری نیست؛ زیرا در آن حالت، یک عضو باشگاه خنده، بهخود این اجازه را میدهد که پس از چند ساعت حضور در باشگاه نیز همچنان عصبی، پرخاشگر و تند در جامعه رفتار کند؛ بلکه خنده، آنقدر روح وسیع و ارزشمندی دارد که میتواند برای ترمیم دردها و رنجهای یک جامعه مرهم باشد.
برای نمونه ما در کلوپ خنده، یاد میگیریم که باعث شادمانی و خندهٔ دیگران نیز باشیم و بهعنوان نمونه، عصبانیت که یکی از عاملهای بازدارندهٔ خنده است را از همنوعان خود دور کنیم. احساس گناه، حسادت، تنگنظری و… همه از احساسهای منفی هستند که میبایست جای خود را به مثبتاندیشی، عشق، گذشت، مهربانی، احترام و… بدهند؛ در غیر اینصورت، خنده هرگز در جامعه گسترش نمییابد. خنده و اثرهای آن بر روی زندگی اعضاء باشگاه خنده باید نمونه و الگوئی برای دیگر افراد باشد.
همهٔ اعضاء گروه با هم متحد و هم هدف هستند تا انگیزه، لبخند، آرامش و ایثار را به دیگر هموطنان خود یادآور شوند.
جال است بدانید که دوستداران خنده در سراسر دنیا در یک پروژهٔ منحصر بهفرد بهنام ”به یک دوست، زنگ بزن“ شرکت میکنند. برای ایجاد دوستی و صمیمیت دوباره با افرادی که زمانی خیلی به هم نزدیک بودهاید، این پروژه بسیار مؤثر است. با این تلفن زدن، به آنان یادآور میشوید که فراموششان نکردهاید و عشق و سپاس خود را با یک تلفن به آنان هدیه میکنید.
برای نمونه میتوانید حافظهٔ تلفن همراه و دفترچه تلفنهای قدیمی را دوباره بررسی کنید و همهٔ دوستان و عزیزانتان را به چند دستهٔ زیر تقسیمبندی کنید:
دوستان کنونی خود، همکاران و آشنایانی که ماههاست با آنان صحبت نکردهاید.
افرادیکه در نقاط دیگری زندگی میکنند و شما در گذشته با آنان در آن منطقه، محل یا کشور زندگی کردهاید.
دوستان دوران کودکی، همکلاسیهای مدرسه، دوستان دانشگاه، معلمان و اساتید خود و همهٔ کسانیکه به شما چیزی آموختهاند.
کسانیکه بسیار پیر و تنها هستند و شما آنان را میشناسید و…
متأسفانه واقعیتی که دربارهٔ انسانها وجود دارد، این است که ”از دل برود، هر آنچه از دیده رود“ اما دوستداران خنده، اجازه نمیدهند این اتفاق بیفتد؛ پس هدف واقعی ما در بحث خنده، توسعهٔ عشق، بدون قید و شرط است. متأسفانه بیشتر رفتارهای ما به خودخواهی و غرور ما برمیگردد؛ اما طرح ”به یک دوست، زنگ بزن“ بهطور کامل با این موضع مخالف میکند.
باور کنید تلفن شما به یک شخص، میتواند احساس لذتی بدهد که او را از افسردگی و ناامیدی نجات دهد.
طرح دیگری که در میان اعضاء، متداول و مرسوم است، ”فرمول ۴۰ روزه“ نامیده میشود و به این معناست که اگر فعالیتهای خوب، فقط ۴۰ بار در طی ۴۰ روز تکرار شوند، جزء عادتهای خوب شما باقی میمانند و در واقع شما به آن خصلتهای خوب، ”شرطی“ میشوید.
ببینید نوزادان در طول روز، ۳۰۰ تا ۴۰۰ بار میخندند. کمی بیندیشید که بر سر ما چه آمده؟ بهنظر میرسد که این تغییرهای بسیار بد در رفتار ما، ناشی از آموزشهای غلط در خانواده و اجتماع است. هنگامیکه به مدرسه میرویم، جُک و لطیفه ممنوع میشود، زیرا باعث بههم خوردن نظم و انضباط میشود. در بزرگسالی، خنده ممنوع است، چون اهانتآمیز بوده و انسان را جلف و سبک نشان میدهد. خلاصه ما در طول زندگی، آموزش میبینیم که به هیچؤجه نخندیم. با همهٔ آنها هنوز دلیلهای بسیاری برای خندیدن وجود دارد.
”پَچ آدامز“ از جمله پزشکانی بود که قصد داشت خنده را وارد علم پزشکی کند و این فقط بهدلیل قدرت درمانی خنده است. از دیگر اتفاقهای جالب در این راستا، این است که در یک خانهٔ سالمندان در ”راکویل“ یک مددکار اجتماعی و یک طنزپرداز در محیط سالمندان، باشگاه خنده را فعال کردند و چهقدر جالب تأثیرهای جادوئی آن را شاهد بودند. همهٔ این موفقیتها از مسری بودن خنده، منشأ میگیرد. در کتاب ”رابطهٔ جادوئی بین شوخطبعی و معنویت را فرا بگیریم“ آمده است: ”حتی هنگامیکه جسم انسانها از حرفزدن و حرکت کردن، خیلی دور شده، در هنگام خندهدرمانی، جوهرهٔ روحی آنان حرکت و جرقهای تازه مییابد.“
پس باور کنید زندگی، بیعیب و نقص نیست، اما میتواند بسیار خندهدار و جالب باشد. من مطمئنم شما حال مرا زمانیکه مشغول اجراء تکنیکهای خنده برای عموم مردم، نابینایان، بیماران ”MS“ ، سرطانی و… بودم، نمیتوانید احساس کنید. بیائید از خودمان شروع کنیم. باور کنید:
”زندگی یعنی عشق به توان ابدیت“ خنده، بهدلیل ایجاد فعالیت فیزیکی، کل بدن را تحتتأثیر قرار داده و عاملی برای سوخت کالری و کاهش وزن اضافی نیز میباشد.
مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه