سلمان فارسی که بود؟🌹💐🌹
یک شنبه 11 مرداد 1394 8:22 AM
حدود چهارده قرن پیش وقتی که حضرت محمّد ـ صلّی الله علیه و آله ـ از جانب خداوند به پیامبری رسیّد و دعوت خود را آغاز کرد، افرادی که درونشان پاک بود و دنبال حقیقت بودند از همه زودتر به نزد پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ آمده و با شنیدن سخنان پیامبر و با گوش دادن به آیههای قرآن کریم، گم شده ی خویش را یافته و به پیامبر و دین اسلام ایمان آوردند و از اصحاب اولیه حضرت محمّد ـ صلّی الله علیه و آله ـ گردیدند، از جمله این افراد سلمان فارسی یا سلمان محمّدی بود.
سلمان نامش قبل از مسلمان شدن روزبه[۱] بود و پسر یکی از دهقانان از اهالی روستای جی اصفهان یا از رامهرمز فارس بوده است: تاریخ تولّدش معلوم نیست ولی طبق آن چه که گفته شده، عمر طولانی داشته و در سال ۳۴ یا ۳۶ هجری فوت کرده است.[۲] سلمان جزء اولین کسانی بود که اسلام آورده و در جنگهای بسیاری همراه پیامبر و دیگر مسلمانان با مشرکان و کافران جنگید. او در ایمان به پیامبر و اسلام به عالیترین درجه ی ایمان رسیّد[۳] و در میان اصحاب پیامبر هیچ کس به مقام و شأن سلمان نمیرسیّد چرا که سلمان به گفته ی علی ـ علیه السّلام ـ مثل لقمان حکیم بلکه از لقمان هم بهتر بود و اسم اعظم را میدانست.[۴] سلمان به علم و علماء عشق میورزید و آنها را دوست میداشت.
سلمان قبل از مسلمان شدن به آئین زرتشت که آئین ایرانیان بود، معتقد بود و گویا در دوران کودکی به دین مسیحیت گرویده[۵] بود از آنجائی که با سواد بود مطالعات بیشتری در رابطه با سایر ادیان داشت و به دنبال دین حقّ و کامل میگشت و در این رابطه حتّی سفرهای پرخطری را به شهرهای مختلف کرد و سختی سفر را به جان خرید تا به واقعیّت و حقیقت برسد وقتی که به سرزمین حجاز میرسد به خدمت یکی از بزرگان قبیله بنی کلب میآید و بعد از مدّتی به یکی از بزرگان قبیله بنی قریظه فروخته میشود و به مدینه میرود[۶] و به ارباب خود خدمت میکرد ولی همیشه دنبال گمشده ی خویش بود تا وقتی که آوازه ی پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ در میان مردم حجاز پیچید و همه میگفتند، شخصی ادّعا میکند که از طرف خداوند یکتا آمده و تمام حرف هایی که میزند از جانب خداوند است و حرفهای خوب و موزون میزند که هر شنونده را مجذوب میکند. سلمان علاقه مند میشود که این فرد را ملاقات کند. وقتی که پیامبر را میبیند و سخنان پیامبر را میشنود و نشانه هایی را که در کتابها در مورد پیامبر خوانده بود آنها را در پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ میبیند. خیلی خوشحال میشود پس شهادتین[۷] را میگوید و مسلمان میشود. با قبول اسلام سلمان گم شده خود را مییابد.
همانطور که گفته شد، سلمان یکی از مسلمانان با ایمان و دوستدار پیامبر و علی ـ علیه السّلام ـ بود و پیش مسلمانان از مهاجر و انصار[۸] احترام فراوان داشت، طوری که مهاجر و انصار با هم بر سر این که سلمان از کدام گروه باشد با هم رقابت میکردند و هر کدام میگفتند سلمان از گروه ماست. از آنجائی که پیامبر هم سلمان را دوست میداشت و برای اینکه مهاجر و انصار هم با هم رقابت نکنند و سلمان هم به درجه ی بالائی که لایق آن بود برسد فرمودند: سلمان نه از مهاجر است و نه از انصار بلکه «سلمان از ما اهل بیت است».[۹] و از این به بعد به سلمان، سلمان محمدی میگفتند کنیه او ابوعبدالله، ابواسحاق و ابوالحسن بود.ه است.
سلمان از آن جایی که در ایران تجربههای زیادی اندوخته بود، از این تجربهها در جهت کمک به اسلام هم استفاده میکرد. وقتی که مشرکین مکّه در جنگ احزاب (خندق) خواستند به مدینه حمله کنند و به اسلام ضربه ی نهائی را بزنند و پیامبر و مسلمین با هم مشورت کردند که چه باید بکنند، هر کس چیزی میگفت. یکی میگفت باید بیرون شهر برویم و با دشمنان جنگ بکنیم، یکی میگفت: در شهر بمانیم و در کوچهها با دشمن بجنگیم. وقتی نوبت به سلمان رسید گفت: ما در ایران در این گونه جنگها که با رومیان داشتیم، دور شهر خود را خندق میکندیم. به این ترتیب از شهر و خانه هایمان دفاع میکردیم. پیامبر وقتی رأی سلمان را شنید آنرا پسندید و در نتیجه در جنگ خندق (احزاب) با استفاده از نقشه ی سلمان مسلمانان پیروز شدند.[۱۰]
بعد از رحلت پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ هم سلمان همواره کنار اهل بیت پیامبر بود و به دختر پیامبر یعنی حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ و علی ـ علیه السّلام ـ علاقه ی زیادی داشت و همیشه پیرو آن بزرگواران بود.
تا این که در سال ۳۴ یا ۳۶ هجری وفات کرد و حضرت علی او را غسل داد و کفن کرد و بر او نماز خواند و دفن کرد. قبر سلمان در شهر مدائن نزدیک بغداد است.[۱۱]
پی نوشتها:
[۱] . حسینی دشتی، سیّد مصطفی، معارف و معاریف، ج ۷، کلمه سلمان.
[۲] . عاملی، سیّد جعفر مرتضی، سلمان فارسی، ترجمه سیّدمحمد حسینی، قم، انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۰ ص ۱۴٫
[۳] . همان.
[۴] . خواجویان، محمدکاظم، تاریخ تشیّع، مشهد، انتشارات جهاد دانشگاهی، چاپ چهارم، ۱۳۷۹، ص ۲۶٫
[۵] . سیّد جمیلی، صحابه النّبی، انتشارات بیروت، دارالکتاب العربی، چاپ اول، ۱۴۰۷ هـ، ص ۷۷٫
[۶] . همان.
[۷] . سلمان بعد از مسلمان شدن توّسط پیامبر(ص) از بردگی آزاد میشود، در سال اوّل هجرت.
[۸] . مهاجر: به گروهی از مسلمانان گفته میشد که بر اثر آزار و اذیت مشرکان با اجازه ی پیامبر از مکّه به حبشه و مدینه هجرت کردند. انصار: به افرادی گفته میشد که از اهالی مدینه بودند و به پیامبر کمک و یاری میکردند.
[۹] . ابن هشام، سیره ی ابن هشام، ج ۲، ص ۲۲۴، قمی، شیخ عباس، منتهی الامال، انتشارات هجرت، چاپ هشتم، ۱۳۷۳، ج ۱، ص ۲۱۹٫
[۱۰] . عاملی، جعفر مرتضی، پیشین، ص ۶۳٫
[۱۱] . قمی، شیخ عباس، منتهی الامال، انتشارات هجرت، چاپ هشتم، ۱۳۷۳، ج ۱، ص ۲۲۲؛ عاملی، پیشین، ص ۱۹٫