پاسخ به:تاريخچهٔ سينمای ابران و جهان
دوشنبه 5 مرداد 1394 8:00 PM
متروگلدین مهیر (MGM) در دههٔ ۱۹۳۰ بزرگترین، ثروتمندترین و پرمحصولترین استودیوی آمریکائی بود. در اواسط این دهه هفتهای یک فیلم تولید میکرد این کمپانی که از شرکت سهامی لُوه نشأت گرفته بود، توسط نیکلاسشنک (۱۹۶۹ - ۱۸۸۱) از نیویورک رهبری میشد. ارتباط نزدیک شنک با بانک چیسنشنال سرمایهٔ نامحدودی در اختیار او گذاشته بود.
این استودیو برخی از بزرگترین استعدادهای دههٔ ۱۹۳۰ را تحت قرارداد خود داشت، از آن جملهاند: کارگردانهائی چون فرنک بُرزیج، کلارنس براون، کینگ ویدور، جرجکیوکر، سیدنی فرنکلین، و.س. وندایک، جککانوی، سموود، و ویکتورفلمینگ؛ فیلمبردارهائی چون کارل فروند، ویلیامدانیلز، جرجفالسی (George Falsey) و هَرُلدراسُن (Harold Rosson)؛ طراحانی چون سدریک گیبونز ستارگانی که در تاریخ هالیوود بیرقیب بودند، از جمله گرتاگاریو، جینهارلو (Jean Harlow)، نرماشیرر (Norma Shearer)، جونکرافورد (Joan Crawford)، مارگاتسالاوان (Margaret Sullavan)، میرنالی (Myrna Loy)، کلارکگیبل (Clark Gable)، اسپنسرتریسی (Spencer Tracy)، رابرتمونتگُمری (Robert Montgomery)، برادران باریمور، ماریدرسلر (Marie Dressler)، والاسبیری، ویلیام پاول، جیمزاستوارت، رابرتتیلر (Robert Tylor)، نِلسُناِدی، جینتمکدانالد، جودیگارلند، و میکیرُنی (Mickey Rooney)، لوئیس ب. مهیر (۱۹۵۷ - ۱۸۸۵) معاون تولید MGM اداره همچون بازرگانی بیباک، فیلم را همچون کالائی سرگرمکننده مینگریست که باید بفروشد، و کمترین توجهی به هنر نداشت، اما مدیر تولید زیرک و جوانی بهنام ایروینگ تالبرگ داشت که تا پیش از مرگ زودرس خود توانست سطح فیلمهای MGM را بهطور پیوسته بالا نگه دارد. دیوید اُ. سِلزنیک (David O. Selznick) (۱۹۶۵ - ۱۹۰۲) نیز در ۱۹۳۳ از کمپانی RKO بهعنوان دستیار تالبرگ استخدام شده بود که بعدها بهعنوان تهیهکننده به شهرت رسید، و این دو تن مشترکاً برخی از آبرومندانهترین فیلمهای دههٔ ۱۹۳۰ را برای MGM تولید کردند.
سبک بصری حاکم بر فیلمهای MGM را با نورپردازی سایهروشن، طراحی صحنهٔ چشمگیر (هر یک در خدمت دیگری)، ارزشهای فرهنگی طبقهٔ متوسط و خوشبین آمریکائی، مادهگرائی و ناواقعگرائی رمانتیک میتوان توصیف کرد. گونههای عمدهای که MGM در دههٔ ۱۹۳۰ عرضه کرد، ملودرام، موزیکال و اقتباس از ادبیات و نمایشنامههای معتبر بود؛ برخی از شاخصترین فیلمهای این استودیو عبارتند از: آناکریستی (Anna Christie) (کلارنسبراون، ۱۹۳۰)؛ گراند هتل (Grand Hotel) (ادموندگُلدینگ، Edmund Golding) ،(۱۹۳۲)؛ شام در ساعت هشت (جرجکیوکر، ۱۹۳۳)؛ ملکه کریستینا (روبینمامولیان، ۱۹۳۳)؛ زنده باد پانچو ویلا! (جککانوی، ۱۹۳۴)؛ شورش در کشتی بانتی (Mutiny on the Bounty) (فرنکلوید، ۱۹۳۵)؛ فیلمهای برادران مارکس از جمله شبی در اپرا (۱۹۳۵) و روزی در مسابقه (۱۹۳۷)، که هر دو راسَموود کارگردانی کرد؛ دیوید کاپرفیلد (جرجکیوکر، ۱۹۳۵)؛ آنا کارنینا (Anna Karenina) (کلارنسبراون، ۱۹۳۵)؛ رومئو و ژولت (Romeo and Juliet) (جرجکیوکر، ۱۹۳۷)؛ سنفرنسیسکو (San Francisco) (و.س.وندایک، ۱۹۳۹)؛ بانوی بدنام (Libeled Lady) (جککانوی، ۱۹۳۶)؛ رُزماری (Rose Marie) (و.س.وندایک، ۱۹۳۶)؛ زیگفِلد بزرگ (The Great Ziegfeld) (رابرتز.لئونارد، (Robert Z. Leonard)،(۱۹۳۶)؛ کامیل (Camille) (جرجکیوکر، ۱۹۳۷)؛ خاک خوب (The Good Earth) (سیدنی فرنکلین، ۱۹۳۷)؛ کاپیتان شجاع (Captains Courageus) (ویکتور فلمینگ، ۱۹۳۷)؛ شهر پسران (Boys Town) (نُرمنتارُگ، Norman Taurog) ،(۱۹۳۸)؛ آتش او خیلی تیز است (Too Hot to Handle) (جککانوی، ۱۹۳۸)؛ قلعه (The Citadel) (کینگویدور، ۱۹۳۸)؛ ماریآنتوانت (Marie Antoinette) (و.س.وندایک، ۱۹۳۸)؛ خداحافظ آقای چیپس (Goodbye Mr. Chips) (سموود، ۱۹۳۹) آهنگ برادوی ۱۹۴۰ (Broadway Melody of 1940) (نُرمن تارُگ، ۱۹۴۰).
MGM همچنین برخی از محبوبترین سریالهای کمهزینهٔ سینمائی در این دهه را تهیه کرد، از جمله سریالهای اندیهاردی (Andy Hardy)، تارزان (Tarzan)، دکتر کیلدر (Dr.Kildare) و سریال مرد باریک (Thin Man)، و نیز چند فیلم پرسر و صدا یا از نظر تکنیکی نوآور مانند فیلمهای هالهلویا (کینگ ویدور، ۱۹۲۹) و خشم (فریتس لانگ، ۱۹۳۶). اما دو فیلم پرهزینه، جادوگر شهر زمرد و بر باد رفته بود بهترین نمونههای حال و هوای فیلمهای MGM در دههٔ ۱۹۳۰ هستند، که هر دو در ۱۹۳۹ ساخته شدند. MGM در ۱۹۸۱ UA را از ترنس آمریککُرپوریشن خرید و در ۱۹۸۳ به کمپانی MGM/UA اینترتینمنت تغییر نام داد. این کمپانی نیز در ۱۹۸۵ به شبکهٔ خبری ترنر فروخته شد، که بهنوبهٔ خود آن را در ۱۹۸۶ به یک سرمایهدار اهل لاس و گاس بهنام کیرککرکوریان (Kirk Kerkurian) فروخت؛ در ۱۹۹۰ کمپانی MGM/UA توسط شرکت کمپانی پاته جذب شد و نام تازهٔ MGM/Pathé کامیونیکیشن را اختیار کرد، اما در ۱۹۹۲ آن را نیز یک بانک اعتباری فرانسوی بهنام لایونز خرید و به شرکت سهامی متروگلدوین - مهیر نامگذاری شد. آیندهٔ مالی این کمپانی اخیر هنوز (۱۹۹۶) روشن نیست.
پارامونت اگر MGM را آمریکائیترین استودیوهای آمریکا ارزیابی کنیم، پارامونت اروپائیترین آنها بود. پارامونت توانست ماهرانهترین و چشمنوازترین فیلمهای دههٔ ۱۹۳۰ را تولید کند. مدیر طراحی استودیو، هانس درایر (Hans Dreier) و فیلمبردار آلمانی، تئودور اسپارکول (Theodor Sparkuhl) (۱۹۴۵ - ۱۸۹۴)، با همکاران آمریکائیش، ویکتور میلنر (Victor Milner) (۱۹۷۲ - ۱۸۹۳) و کارل استروس (Karl Struss) (۱۹۸۱ - ۱۸۹۱)، نوعی سبک تصویری باروک به فیلمهای این کمپانی بخشیدند که در کنار محتوائی لطیف همچون کنترپوان عمل میکرد. جان بَکستر در این زمینه گفته است فیلمهای پارامونت نیمه روشن و القاگر، ظریف و هوشمندانه با تهمایهای از انحطاط بودند. پارامونت با زنچیرهٔ هزار و دویست سالن نمایش خود در سالهای ۱۹۲۵ و ۱۹۲۶ گستردهترین زنجیرهٔ سالنهای نمایش جهان را در اختیار داشت.
سیسل ب.دومیل در این کمپانی شگرد فیلمهای پرهزینهٔ سکس و خشونت و تماشائی خود را ادامه داد. پرفروشترین فیلمهائی که دومیل برای پارامونت ساخت عبارتند از: علامت صلیب (۱۹۳۳)، گلئوپاتر (Cleopatra) (۱۹۳۴)، جنگهای صلیبی (۱۹۳۵)، دهقان (۱۹۳۷)، بوکانیر (۱۹۳۸) و قطار یونیون پاسیفیک (Union Pacific) (۱۹۳۹). در جانب دیگر این جریان ارنست لوبیچ قرار داشت که پایهگذار کستومفیلم در UFA و کمدی رفتار در دوران صامت بود. لوبیچ در دوران ناطق متخصص کمدی موزیکال و اپرای سبک شد و سبک کمدی رفتار را با صدا نیز ادامه داد. فیلمهای مهمی که لوبیچ در این دهه ساخت، عبارتند از: رژهٔ عشق (۱۹۳۰) مونتکارلو (۱۹۳۰)، طرحی برای زندگی (۱۹۳۳)، بیوهٔ خوشحال (۱۹۳۴)، فرشته (Angel) (۱۹۳۷)، هشتمین همسر پرندهٔ آبی (Bluebeard's Eighth Wife) (۱۹۳۸) و نینوچکا (Ninotchka) (۱۹۳۹)، همین گرایش به نمایش انحطاط را نزد یوزف فناتشرنبرگ نیز میتوان سراغ کرد، با این تفاوت که آثار اشترنبرگ غریبتر بودند و در همهٔ آثار او مارلنه دتریش (۱۹۹۳ - ۱۹۰۱) همچون یک کهن الگوی زن مهلک (پریچه) در صحنههائی مرموز و خارقالعاده ایفاء نقش کرده است. از آن جملهاند از: فیلمهای مراکش (Moroco) (۱۹۳۰)، رسوا شده (Dishonored) (۱۹۳۱)، قطار سریعالسیر شانگهای (Shanghai Express) (۱۹۳۳)، ونوس موطلائی (Blonde Venus) (۱۹۳۲)، ملکهٔ بدنام (The Scarlet Empress) (۱۹۳۴) و شیطان یک زن است (The Devil Is a Woman) (۱۹۳۵).
پارامونت فیلمهای متین روبن مامولیان را نیز تهیه کرد که تکنیکهای نوآورانهای داشتند، از جمله فیلمهای هلهله (۱۹۲۹)، خیابان شهر (۱۹۳۱)، دکتر جکیل و مترهاید (Dr. Jekyll and Mr. Hyde) (۱۹۳۲)، امشب دوستم بدار (Love Me Tonight) (۱۹۳۲)، آواز ناب (Song of Songs) (۱۹۳۳)، و یک مرد تمام عیار و خوشقیافه (High.Wide.and Handsome) (۱۹۳۷). کارگردانهای برجستهٔ دیگر این کمپانی در دههٔ ۱۹۳۰ عبارتند از: میچل لایسن (Mitchel Leisen) (۱۹۷۲ - ۱۸۹۸)، با فیلمهای صاحب سبکی چون مرگ تعطیل میکند (Death Takes a Holiday) (۱۹۳۴)، دستهائی برگرد میز (Hand Across the Table) (۱۹۳۵)، زندگی سهلانگارانه (۱۹۳۷) و نیمهشب (۱۹۳۹)، که امروز به دلیل طراحی زیبا و تصویرگرانهاش مورد تحسین فراوان است؛ هنری هاتاوی (Henry Hathaway) (۱۹۸۵ - ۱۸۹۸) که آثار دلپذیرش همچون زندگی نیزهاندازان بنگالی و پیتر ایبتسُن (Peter Ibbetson) (هر دو در ۱۹۳۵) از پرداخت تکنیکی بالائی برخوردار هستند؛ و دُروتی آرزنر (Dorothy Arzner) (۱۹۷۹ - ۱۹۰۰)، از معدود زنان اولیهٔ کارگردان صنعت سینما با فیلمهای چون دختران کارگر (Working Girls) (۱۹۳۱)، کریستوفراسترانگ (Christopher Strong) (۱۹۳۳)، نانا (Nana) ،(۱۹۳۴)، همسر کریگ (Craig's Wife) (۱۹۳۶) عروسی با لباس سرخ (The Bride Wore Red) (۱۹۳۷) و برقص، دختر، برقص (Dance. Girl. Dance) (۱۹۴۰)، آرزنر همچنین بهخاطر مهارتش در تدوین فیلم شهرت داشت. سرانجام، باید از بهترین کمدینها، هر چند آنارشیستترین آنها، برادران مارکس نام برد.
فیلمهائی که برادران مارکس برای پارامونت ساختند عبارتند از: کلهپوکها (رابرتفلوری و جوزفاستنلی، ۱۹۲۹) خروس قندیها (Animal Crackers) (ویکتور هیرمن، Victor Heerman) ،(۱۹۳۰)، مسخرهبازی (نرمن ز.مکلئو، ۱۹۳۱) نخالهها (نورمن مکلئو، ۱۹۳۲) و سوپ مرغابی (لئو مککاری، ۱۹۳۳). فیلمهای برادران مارکس به همراه کمدیهای و. س. فیلدز (۱۹۴۶ - ۱۸۹۷) و میوست (Mae West) ،(۱۹۸۰ - ۱۸۹۲) از کمدیهای قابل ذکر دههٔ ۱۹۳۰ بهشمار میروند. کمپانی پارامونت ستارگان سرشناسی نیز در اختیار داشت که برخی از آنها را در اینجا نام میبریم: جُرجرَفت (George Raft)، ریمیلاند (Ray Milland)، فردریکمارچ، کلودتکُلبرت (Claudette Colbert)، میریامهاپکینز (Miriam Hopkins)، هربرتمارشال، سیلویاسیدنی، گریکوپر، کریگرانت، کیفرانسیس (Kay Francis)، بینگکرازبی (Bing Crosby)، دروُتیلامور (Dorothy Lamour)، فردمکموری (Fred MacMurry) و کروللُمبارد. در اوایل دههٔ ۱۹۴۰ فیلمهای جادهای بینگکرازبی/باب هوپ (Bob Hope) بهصورت سریالهائی چون راه سنگاپور (Road to Singapore) (ویکتور شرتزینگر، ۱۹۴۰) راه زنگبار (Road To Zanzibar) (ویکتور شرتزینگر، ۱۹۴۱)، راه مراکش (Road To Moroco) (دیویدباتلر، ۱۹۴۲) و غیره بالاترین درآمد ممکن در سریالهای این دورهٔ استودیوئی را برای پارامونت در بر داشتند. کمپانی پارامونت امروزه تحتحمایت مالی صنایع گلف و وسترن (Gulf and Western Industries) از ۱۹۶۶ تا ۱۹۸۹، و سپس تحتنظارت و یا کم از ۱۹۸۹ تا ۱۹۹۴، هنوز از تهیهکنندگان عمدهٔ فیلمهای داستانی و سریالهای تلویزیونی است.