پاسخ به:∞ آیه شب بیست و هفتم ماه مبارک رمضان ∞
سه شنبه 23 تیر 1394 7:14 AM
بنام خدا
ادامه تفسیر آیه 36 سوره نحل از تفسیر نمونه جلد 11
آرى، این است سنت همیشگى خدا، نه آن گونه که «فخر رازى» و امثال او از طرفداران مکتب جبر گفته اند که: خداوند نخست به وسیله انبیاء دعوت مى کند، و بعد خودش ایمان و کفر را جبراً در افراد (بدون هیچ دلیلى) مى آفریند.
و عجب این که: هیچ سؤال و پرسشى از خدا در این زمینه نمى توان کرد؟ راستى چه ترسیم وحشتناکى از خدا کرده اند، که با هیچ عقل و عاطفه و منطقى سازگار نیست؟.
جالب توجه این که: تعبیر آیه فوق، در مورد هدایت و ضلالت متفاوت است: در مورد اول مى گوید: «گروهى را خدا هدایت کرد» اما در مورد دوم نمى گوید: «گروهى را خدا گمراه ساخت» بلکه، مى گوید: حَقَّتْ عَلَیْهِ الضَّلالَةُ: «گمراهى براى آنها ثابت شد و دامانشان را چسبید»!.
این تفاوت در تعبیر، ممکن است اشاره به واقعیتى باشد که، در آیات دیگر قرآن و بعضى از روایات وارد شده است که، خلاصه اش چنین است:
در رابطه با مسأله هدایت، بیشترین سهم مربوط به مقدماتى است که خدا آفریده، عقل داده، فطرت را براى توحید بسیج کرده، پیامبران را فرستاده، آیات تشریعى و تکوینى را ارائه نموده است، تنها یک تصمیم گیرى آزادانه از ناحیه بندگان کافى است که آنها را به سر منزل مقصود برساند.
ولى در مسأله ضلالت تمام سهم را بندگان گمراه دارند، زیرا بر ضد مسیر حوادث تکوین و تشریع حرکت مى کنند، فطرت الهى را زیر پا مى گذارند، قوانین او را نادیده مى گیرند، آیات تشریعى و تکوینى را پشت سر قرار مى دهند، چشم و گوش دل را بر دعوت انبیاء مى بندند، و خلاصه، با توسل به این همه تخریب و تحریف در وادى ضلالت گام مى نهند آیا همه این امور از ناحیه خودشان نیست؟
این، همان چیزى است که آیه 79 سوره «نساء» به آن اشاره مى کند: ما أَصابَکَ مِنْ حَسَنَة فَمِنَ اللّهِ وَ ما أَصابَکَ مِنْ سَیِّئَة فَمِنْ نَفْسِکَ: «هر نیکى به تو برسد از ناحیه خدا است و هر بدى به تو برسد از ناحیه خود تو است».
در «اصول کافى» حدیثى از امام على بن موسى الرضا(علیه السلام) نقل شده که این مطلب را روشن تر مى سازد، امام(علیه السلام) به یکى از یارانش که از مسأله جبر و اختیار سؤال کرد، فرمود: بنویس:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ قَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ: یَا ابْنَ آدَمَ بِمَشِیئَتِی کُنْتَ أَنْتَ الَّذِی تَشَاءُ، وَ بِقُوَّتِی أَدَّیْتَ إِلَیَّ فَرَائِضِی، وَ بِنِعْمَتِی قَوِیْتَ عَلَى مَعْصِیَتِی، جَعَلْتُکَ سَمِیعاً بَصِیراً، مَا أَصَابَکَ مِنْ حَسَنَة فَمِنَ اللَّهِ وَ مَا أَصَابَکَ مِنْ سَیِّئَة فَمِنْ نَفْسِکَ وَ ذَلِکَ أَنِّی أَوْلَى بِحَسَنَاتِکَ مِنْکَ، وَ أَنْتَ أَوْلَى بِسَیِّئَاتِکَ مِنِّی:
«به نام خداوند بخشنده مهربان امام زین العابدین(علیه السلام) فرمود: خداوند (در حدیث قدسى) چنین مى فرماید: اى فرزند آدم به اراده من است که تو مى توانى اراده کنى (من آزادى اراده به تو داده ام)، به نیروى من است که مى توانى واجبات را انجام دهى، و با سوء استفاده از نعمت من است که قدرت بر معصیتم را پیدا کرده اى!، من ترا شنوا و دانا آفریدم (و راه و چاه را به تو نشان دادم) آنچه از نیکى به تو مى رسد از ناحیه خدا است، و آنچه بدى به تو مى رسد از ناحیه خود تو است، و این به خاطر آنست که من نسبت به کارهاى نیکى که انجام مى دهى از تو اولى هستم، و تو نسبت به کارهاى بدى که مرتکب مى شوى از من اولى هستى».(1)
و در پایان آیه، براى بیدار کردن گمراهان و تقویت روحیه هدایت یافتگان این دستور عمومى را صادر مى کند: «در روى زمین سیر کنید و آثار گذشتگان را که بر صفحه زمین و در دل خاک نهفته است بررسى نمائید و ببینید سرانجام کار کسانى که آیات خدا را تکذیب کردند به کجا کشید» (فَسِیرُوا فِی الأَرْضِ فَانْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الْمُکَذِّبِینَ).
این تعبیر، خود دلیل زنده اى بر آزادى اراده انسان است، چرا که اگر هدایت و ضلالت اجبارى بود، سیر در ارض و مطالعه حالات پیشینیان بیهوده بود، و این دستور خود تأکیدى است بر این که: سرنوشت هیچ کس به طور اجبارى قبلاً تعیین نشده است بلکه به دست خود او است.
1ـ «اصول کافى»، جلد 1، صفحه 159، باب الجبر و القدر، حدیث 12.