پاسخ به:∞ آیه شب نوزدهم ماه مبارک رمضان ∞
دوشنبه 15 تیر 1394 4:33 PM
متن آیه:
ترجمه آیه:
آنچه را از کتاب (آسماني) به تو وحي شده تلاوت کن، و نماز را برپا دار، که نماز (انسان را) از زشتيها و گناه بازميدارد، و ياد خدا بزرگتر است؛ و خداوند آنچه را انجام مي دهيد مي داند.
تفسیر آیه:
45- آنچه را از کتاب آسماني به تو وحي شده تلاوت کن، و نماز را بر پا دار که نماز (انسان را) از زشتيها و منکرات باز ميدارد و خداوند ميداند شما چه کارهائي انجام ميدهيد.
تفسير:
نماز بازدارنده از زشتيها و بديها
بعد از پايان بخشهاي مختلفي از سرگذشت اقوام پيشين و پيامبران بزرگ و برخورد نامطلوب آنها با اين رهبران الهي، و پايان غمانگيز زندگي آنها، روي سخن را- براي دلداري و تسلي خاطر و تقويت روحيه و ارائه خط مشي کلي و جامع- به پيامبر کرده دو دستور به او ميدهد:
نخست ميگويد «آنچه را از کتاب آسماني (قرآن) به تو وحي شده تلاوت کن» (اتل ما اوحي اليک من الکتاب).
اين آيات را بخوان که هر چه ميخواهي در آن است: علم و حکمت، نصيحت و اندرز، معيار شناخت حق و باطل، وسيله نورانيت قلب و جان، و مسير حرکت هر گروه و هر جمعيت.
بخوان و در زندگيت به کار بند، بخوان و از آن الهام بگير، بخوان و قلبت
را به نور تلاوتش روشن کن.
بعد از بيان اين دستور که در حقيقت جنبهي آموزش دارد، به دستور دوم ميپردازد که شاخه اصلي پرورش است، ميگويد: «و نماز را بر پا دار» (و اقم الصلوة).
سپس به فلسفهي بزرگ نماز پرداخته ميگويد: «زيرا نماز انسان را از زشتيها و منکرات باز ميدارد» (ان الصلوة تنهي عن الفحشاء والمنکر).
طبيعت نماز از آنجا که انسان را به ياد نيرومندترين عامل بازدارنده يعني اعتقاد به مبدء و معاد مياندازد داراي اثر بازدارندگي از فحشاء و منکر است.
انساني که به نماز ميايستد، تکبير ميگويد، خدا را از همه چيز برتر و بالاتر ميشمرد، به ياد نعمتهاي او ميافتد، حمد و سپاس او ميگويد، او را به رحمانيت و رحيميت ميستايد، به ياد روز جزاي او ميافتد، اعتراف به بندگي او ميکند، از او ياري ميجويد صراط مستقيم از او ميطلبد، و از راه کساني که غضب بر آنها شده و گمراهان به خدا پناه ميبرد (مضمون سوره حمد).
بدون شک در قلب و روح چنين انساني جنبشي به سوي حق و حرکتي به سوي پاکي و جهشي به سوي تقوا پيدا ميشود.
براي خدا «رکوع» ميکند، و در پيشگاه او پيشاني بر خاک مينهد، غرق در عظمت او ميشود و خودخواهيها و خودبرتربينيها را فراموش ميکند.
شهادت به يگانگي او ميدهد گواهي به رسالت پيامبر صلي اللَّه عليه و آله و سلم ميدهد.
بر پيامبرش درود ميفرستد و دست به درگاه خداي بر ميدارد که در زمره
بندگان صالح او قرار گيرد (تشهد و سلام).
همه اين امور موجي از معنويت در وجود او ايجاد ميکند، موجي که سد نيرومندي در برابر گناه محسوب ميشود.
اين عمل چند بار در شبانه روز تکرار ميگردد، هنگامي که صبح از خواب برميخيزد در ياد او غرق ميشود.
در وسط روز هنگامي که غرق زندگي مادي شده ناگهان صداي تکبير مؤذن را ميشنود، برنامه خود را قطع کرده، به درگاه او ميشتابد، و حتي در پايان روز و آغاز شب پيش از آنکه به بستر استراحت رود با او راز و نياز ميکند و دل را مرکز انوار او ميسازد.
از اين گذشته به هنگامي که آماده مقدمات نماز ميشود خود را شستشو ميدهد پاک ميکند، حرام و غصب را از خود دور ميسازد و به بارگاه دوست ميرود همهي اين امور تأثير بازدارنده در برابر خط فحشاء و منکرات دارد.
منتها هر نمازي به همان اندازه که از شرايط کمال و روح عبادت برخوردار است نهي از فحشاء و منکر ميکند، گاه نهي کلّي و جامع و گاه نهي جزئي و محدود.
ممکن نيست کسي نماز بخواند و هيچگونه اثري در او نبخشد هر چند نمازش صوري باشد هر چند آلوده گناه باشد، البته اين گونه نماز تأثيرش کم است، اين گونه افراد اگر همان نماز را نميخواندند از اين هم آلودهتر بودند.
روشنتر بگوئيم: نهي از فحشاء و منکر سلسله مراتب و درجات زيادي دارد و هر نمازي به نسبت رعايت شرايط داراي بعضي از اين درجات است.
از آنچه در بالا گفتيم روشن ميشود سرگرداني جمعي از مفسران در تفسير اين آيه و انتخاب تفسيرهاي نامناسب بيجهت است، شايد آنها به همين دليل که ديدهاند بعضي نماز ميخوانند و مرتکب گناه ميشوند و آيه را در معني مطلقش بدون سلسله مراتب ديدهاند گرفتار شک و ترديد شدهاند، و راههاي ديگري را در
تفسير آيه برگزيدهاند.
از جمله بعضي گفتهاند: نماز انسان را از فحشاء و منکر باز ميدارد مادام که مشغول نماز است!!
چه حرف عجيبي؟ اين مزيتي براي نماز نيست، بسياري از اعمال چنين است.
بعضي ديگر گفتهاند اعمال و اذکار نماز به منزله جملههائي است که هر يک انسان را از فحشاء و منکر نهي ميکند، مثلا تکبير و تسبيح و تهليل هر کدام به انسان ميگويد گناه مکن، حال انسان گوش به اين نهي ميدهد يا نه؟ مطلب ديگري است.
اما آنها که آيه فوق را چنين تفسير کردهاند از اين حقيقت غافل شدهاند که نهي در اينجا فقط «نهي تشريعي» نيست، بلکه «نهي تکويني» است، ظاهر آيه اين است که نماز اثر بازدارنده دارد و تفسير اصلي همان است که در بالا گفتيم، البته مانعي دارد که بگوئيم نماز هم نهي تکويني از فحشاء و منکر ميکند و هم نهي تشريعي.
به چند حديث توجه کنيد:
1- در حديثي از پيامبر گرامي اسلام صلي اللَّه عليه و آله و سلم چنين ميخوانيم که فرمود: من لم تنهه صلاته عن الفحشاء والمنکر لم يزدد من اللَّه الا بعداً: «کسي که نمازش او را از فحشاء و منکر باز ندارد هيچ بهرهاي از نماز جز دوري از خدا حاصل نکرده است»!.
2- در حديث ديگري از همان حضرت چنين آمده: لا صلوة لمن لم يطع الصلوة، و طاعة الصلوة ان ينتهي عن الفحشاء والمنکر: «کسي که اطاعت فرمان نماز نکند نمازش نماز نيست، و اطاعت نماز آن است که نهي آن را از فحشاء و منکر به کار بندد».
3- و در حديث سومي از همان بزرگوار چنين ميخوانيم: که جواني از انصار نماز را با پيامبر صلي اللَّه عليه و آله و سلم ادا ميکرد اما با اين حال آلودهي گناهان زشتي بود اين ماجرا را به پيامبر صلي اللَّه عليه و آله و سلم عرضه داشتند فرمود: ان صلاته تنهاه يوماً: «سرانجام نمازش روزي او را از اين اعمال پاک ميکند».
4- اين اثر نماز بقدري اهميت دارد که در بعضي از روايات اسلامي به عنوان معيار سنجش نماز مقبول و غير مقبول از آن ياد شده، چنانکه امام صادق عليهالسلام ميفرمايد: من احب ان يعلم اقبلت صلوته ام لم تقبل؟ فلينظر: هل منعت صلوته عن الفحشاء والمنکر؟ فبقدر ما منعته قبلت منه!: «کسي که دوست دارد ببيند آيا نمازش مقبول درگاه الهي شده يا نه؟ بايد ببيند آيا اين نماز او را از زشتيها و منکرات باز داشته يا نه؟ به همان مقدار که بازداشته نمازش قبول است»!.
در دنبالهي آيه اضافه ميفرمايد «ذکر خدا از آن هم برتر و بالاتر است» (و لذکر اللَّه اکبر).
ظاهر جملهي فوق اين است که بيان فلسفهي مهمتري براي نماز ميباشد، يعني يکي ديگر از آثار و برکات مهم نماز که حتي از نهي از فحشاء و منکر نيز مهمتر است آنست که انسان را به ياد خدا مياندازد که ريشه و مايهي اصلي هر خير و سعادت است، و حتي عامل اصلي نهي از فحشاء و منکر نيز همين «ذکر اللَّه» ميباشد، در واقع برتري آن به خاطر آنست که علت و ريشه محسوب ميشود.
اصولا ياد خدا، مايهي حيات قلوب و آرامش دلها است، و هيچ چيز به پايهي آن نميرسد: الا بذکر اللَّه تطمئن القلوب: «آگاه باشيد ياد خدا مايهي اطمينان دلها است» (سوره رعد آيه 28).
اصولا روح همهي عبادات- چه نماز و چه غير آن- ذکر خدا است، اقوال نماز، افعال نماز، مقدمات نماز، تعقيبات نماز، همه و همه در واقع، ياد خدا را در دل انسان زنده ميکند.
قابل توجه اينکه در آيه 14 سوره طه اشاره به اين فلسفه اساسي نماز شده و خطاب به موسي ميگويد: اقم الصلوة لذکري: «نماز را بر پا دار تا به ياد من باشي».
ولي مفسران بزرگ براي جملهي بالا تفسيرهاي ديگري ذکر کردهاند که در بعضي از روايات اسلامي نيز اشاراتي به آن تفسيرها شده، از جمله اينکه: منظور از جمله فوق اين است که «ياد خدا از شما به وسيلهي رحمت» برتر از «ياد شما از او بوسيلهي طاعت» است.
ديگر اينکه ذکر خدا از نماز برتر و بالاتر است چرا که روح هر عبادتي ذکر خدا است.
اين تفسيرها که بعضاً در روايات اسلامي نيز آمده، ممکن است اشاره به بطون آيه بوده باشد، وگرنه ظاهر آن با معني اول همآهنگتر است، زيرا در اکثر مواردي که ذکر اللَّه به کار رفته، منظور ياد کردن مردم از خدا است، و آيهي فوق نيز همين معني را تداعي ميکند، ولي البته ياد کردن خدا از بندگان ميتواند به عنوان يک نتيجهي مستقيم براي ياد بندگان از خدا بوده باشد، و به اين ترتيب تضاد ميان دو معني بر طرف ميشود.
در حديثي از «معاذ بن جبل» چنين آمده است: «هيچ يک از اعمال آدمي براي نجات او از عذاب الهي برتر از ذکر اللَّه نيست، از او پرسيدند حتي جهاد در راه خدا؟ گفت: آري زيرا خداوند ميفرمايد: و لذکر اللَّه اکبر».
ظاهر اين است که معاذ بن جبل اين سخن را از کلام پيامبر صلي اللَّه عليه و آله و سلم استفاده کرده زيرا خود او نقل ميکند که از پيامبر خدا پرسيدم: کدام عمل از همه اعمال برتر است فرمود: ان تموت و لسانک رطب من ذکر اللَّه عز و جل: «اينکه به هنگام مردن زبان تو به ذکر خداوند بزرگ مشغول باشد.
و از آنجا که نيات انسانها و ميزان حضور قلب آنها در نماز و سائر عبادات بسيار متفاوت است در پايان آيه ميفرمايد: «و خدا ميداند چه کارهائي را انجام ميدهيد» (واللَّه يعلم ما تصنعون).
چه اعمالي را که در پنهان انجام ميدهيد يا آشکار، چه نياتي را که در دل داريد، و چه سخناني که بر زبان جاري ميکنيد.
نکته:
تأثير نماز در تربيت فرد و جامعه
گرچه نماز چيزي نيست که فلسفهاش بر کسي مخفي باشد، ولي دقّت در متون آيات و روايات اسلامي ما را به ريزهکاريهاي بيشتري در اين زمينه رهنمون ميگردد:
1- روح و اساس و هدف و پايه و مقدمه و نتيجه و بالاخره فلسفه نماز همان ياد خدا است، همان «ذکر اللَّه» است که در آيهي فوق بعنوان برترين نتيجه بيان شده است.
البته ذکري که مقدمهي فکر، و فکري که انگيزهي عمل بوده باشد، چنانکه در حديثي از امام صادق عليهالسلام آمده است که در تفسير جملهي و لذکر اللَّه اکبر فرمود: ذکر اللَّه عند ما احل و حرم «ياد خدا کردن به هنگام انجام حلال و حرام» (يعني به ياد خدا بيفتد به سراغ حلال برود و از حرام چشم بپوشد).
2- نماز وسيلهي شستشوي از گناهان و مغفرت و آمرزش الهي است چرا که خواه ناخواه نماز انسان را دعوت به توبه و اصلاح گذشته ميکند، لذا در حديثي ميخوانيم: پيامبر صلي اللَّه عليه و آله و سلم از ياران خود سؤال کرد: لو کان علي باب دار احدکم نهر و اغتسل في کل يوم منه خمس مرات اکان يبقي في جسده من الدرن شيء؟ قلت لا، قال: فان مثل الصلوة کمثل النهر الجاري کلما صلي کفرت ما بينهما من الذنوب: «اگر بر در خانهي يکي از شما نهري از آب صاف و پاکيزه باشد و در هر روز پنج بار خود را در آن شستشو دهد، آيا چيزي از آلودگي و کثافت در بدن او ميماند؟».
در پاسخ عرض کردند: نه، فرمود: «نماز درست همانند اين آب جاري است، هر زمان که انسان نمازي ميخواند گناهاني که در ميان دو نماز انجام شده است از ميان ميرود».
و به اين ترتيب جراحاتي که بر روح و جان انسان از گناه مينشيند، با مرهم نماز التيام مييابد و زنگارهائي که بر قلب مينشيند زدوده ميشود.
3- نماز سدّي در برابر گناهان آينده است، چرا که روح ايمان را در انسان تقويت ميکند، و نهال تقوي را در دل پرورش ميدهد، و ميدانيم «ايمان» و «تقوي» نيرومندترين سدّ در برابر گناه است، و اين همان چيزي است که در آيهي فوق به عنوان نهي از فحشاء و منکر بيان شده است، و همان است که در احاديث متعددي ميخوانيم: افراد گناهکاري بودند که شرح حال آنها را براي پيشوايان اسلام بيان کردند فرمودند: غم مخوريد، نماز آنها را اصلاح ميکند و کرد.
4- نماز، غفلتزدا است، بزرگترين مصيبت براي رهروان راه حق آن است که هدف آفرينش خود را فراموش کنند و غرق در زندگي مادي و لذائذ
زودگذر کردند، اما نماز به حکم اينکه در فواصل مختلف، و در هر شبانه روز پنج بار انجام ميشود، مرتباً به انسان اخطار ميکند، هشدار ميدهد، هدف آفرينش او را خاطر نشان ميسازد، موقعيت او را در جهان به او گوشزد ميکند و اين نعمت بزرگي است که انسان وسيلهاي در اختيار داشته باشد که در هر شبانه روز چند مرتبه قويا به او بيدار باش گويد.
5- نماز خودبيني و کبر را درهم ميشکند، چرا که انسان در هر شبانه روز هفده رکعت و در هر رکعت دو بار پيشاني بر خاک در برابر خدا ميگذارد، خود را ذرهي کوچکي در برابر عظمت او ميبيند، بلکه صفري در برابر بينهايت.
پردههاي غرور و خودخواهي را کنار ميزند، تکبر و برتريجوئي را درهم ميکوبد.
به همين دليل علي عليهالسلام در آن حديث معروفي که فلسفههاي عبادات اسلامي در آن منعکس شده است بعد از ايمان، نخستين عبادت را که نماز است با همين هدف تبيين ميکند ميفرمايد: فرض اللَّه الايمان تطهيراً من الشرک والصلوة تنزيهاً عن الکبر...: «خداوند ايمان را براي پاکسازي انسانها از شرک واجب کرده است و نماز را براي پاکسازي از کبر».
6- نماز وسيلهي پرورش، فضائل اخلاق و تکامل معنوي انسان است، چرا که انسان را از جهان محدود ماده و چهار ديوار عالم طبيعت بيرون ميبرد، به ملکوت آسمانها دعوت ميکند، و با فرشتگان همصدا و همراز ميسازد، خود را بدون نياز به هيچ واسطه در برابر خدا ميبيند و با او به گفتگو برميخيزد.
تکرار اين عمل در شبانه روز آنهم با تکيه روي صفات خدا، رحمانيت و رحيميت و عظمت او مخصوصاً با کمک گرفتن از سورههاي مختلف قرآن بعد از حمد که بهترين دعوت کننده به سوي نيکيها و پاکيها است اثر قابل ملاحظهاي
در پرورش فضائل اخلاقي در وجود انسان دارد.
لذا در حديثي از امير مؤمنان علي عليهالسلام ميخوانيم که در فلسفه نماز فرمود: الصلوة قربان کلي تقي: «نماز وسيلهي تقرب هر پرهيزکاري به خدا است».
7- نماز به سائر اعمال انسان ارزش و روح ميدهد- چرا که نماز روح اخلاص را زنده ميکند، زيرا نماز مجموعهاي است از نيت خالص و گفتار پاک و اعمال خالصانه، تکرار اين مجموع در شبانه روز بذر ساير اعمال نيک را در جان انسان ميپاشد و روح اخلاص را تقويت ميکند.
لذا در حديث معروفي ميخوانيم که امير مؤمنان علي عليهالسلام در وصاياي خود بعد از آن که فرق مبارکش با شمشير ابنملجم جنايتکار شکافته شد فرمود: اللَّه اللَّه في الصلوة فانها عمود دينکم: «خدا را خدا را دربارهي نماز، چرا که ستون دين شما است».
ميدانيم هنگامي که عمود خيمه درهم بشکند يا سقوط کند هر قدر طنابها و ميخهاي اطراف محکم باشد اثري ندارد، همچنين هنگامي که ارتباط بندگان با خدا از طريق نماز از ميان برود اعمال ديگر اثر خود را از دست خواهد داد.
در حديثي از امام صادق عليهالسلام ميخوانيم: اول ما يحاسب به العبد الصلوة فان قبلت قبل سائر عمله، و ان ردت رد عليه سائر عمله: «نخستين چيزي که در قيامت از بندگان حساب ميشود نماز است اگر مقبول افتاد سائر اعمالشان قبول ميشود، و اگر مردود شد سائر اعمال نيز مردود ميشود»!
شايد دليل اين سخن آن باشد که نماز رمز ارتباط خلق و خالق است، اگر به طور صحيح انجام گردد قصد قربت و اخلاص که وسيله قبولي سائر اعمال است در او زنده ميشود، وگرنه بقيهي اعمال او مشوب و آلوده ميگردد و از درجه اعتبار
ساقط ميشود.
8- نماز قطع نظر از محتواي خودش با توجه به شرائط صحت دعوت به پاکسازي زندگي ميکند، چرا که ميدانيم مکان نمازگزار، لباس نمازگزار، فرشي که بر آن نماز ميخواند، آبي که با آن وضو ميگيرد و غسل ميکند، محلي که در آن غسل و وضو انجام ميشود بايد از هرگونه غصب و تجاوز به حقوق ديگران پاک باشد کسي که آلوده به تجاوز و ظلم، ربا، غصب، کمفروشي، رشوهخواري و کسب اموال حرام باشد چگونه ميتواند مقدمات نماز را فراهم سازد؟ بنابراين تکرار نماز در پنج نوبت در شبانه روز خود دعوتي است به رعايت حقوق ديگران.
9- نماز علاوه بر شرائط صحت شرائط قبول، يا به تعبير ديگر شرائط کمال دارد که رعايت آنها نيز يک عامل مؤثر ديگر براي ترک بسياري از گناهان است.
در کتب فقهي و منابع حديث، امور زيادي به عنوان موانع قبول نماز ذکر شده است از جمله مسأله شرب خمر است که در روايات آمده: لا تقبل صلوة شارب الخمر اربعين يوماً الا ان يتوب: «نماز شرابخوار تا چهل روز مقبول نخواهد شد مگر اينکه توبه کند».
و در روايات متعددي ميخوانيم: از جمله کساني که نماز آنها قبول نخواهد شد پيشواي ستمگر است».
و در بعضي از روايات ديگر تصريح شده است که نماز کسي که زکات نميپردازد قبول نخواهد شد، و همچنين روايات ديگري که ميگويد: خوردن غذاي حرام يا عجب و خودبيني از موانع قبول نماز است، پيدا است که فراهم کردن اين شرايط قبولي تا چه حد سازنده است؟
10- نماز روح انضباط را در انسان تقويت ميکند، چرا که دقيقاً بايد در اوقات معيني انجام گيرد که تأخير و تقديم آن هر دو موجب بطلان نماز، است همچنين آداب و احکام ديگر در مورد نيت و قيام و قعود و رکوع و سجود و مانند آن که رعايت آنها، پذيرش انضباط را در برنامههاي زندگي کاملاً آسان ميسازد.
همهي اينها فوائدي است که در نماز، قطع نظر از مسأله جماعت وجود دارد و اگر ويژگي جماعت را بر آن بيفزائيم- که روح نماز همان جماعت است- برکات بيشمار ديگري دارد که اينجا جاي شرح آن نيست، بعلاوه کم و بيش همه از آن آگاهيم.
گفتار خود را در زمينه فلسفه و اسرار نماز با حديث جامعي که از امام علي بن موسي الرضا عليهالسلام نقل شده پايان ميدهيم:
امام در پاسخ نامهاي که از فلسفهي نماز در آن سؤال شده بود چنين فرمود:
علت تشريع نماز اين است که توجه و اقرار به ربوبيت پروردگار است، و مبارزهي با شرک و بتپرستي، و قيام در پيشگاه پروردگار در نهايت خضوع و نهايت تواضع، و اعتراف به گناهان و تقاضاي بخشش از معاصي گذشته، و نهادن پيشاني بر زمين همه روز براي تعظيم پروردگار.
و نيز هدف اين است که انسان همواره هشيار و متذکر باشد، گرد و غبار فراموشکاري بر دل او ننشيند، مست و مغرور نشود، خاشع و خاضع باشد، طالب و علاقمند افزوني در مواهب دين و دنيا گردد.
علاوه بر اينکه مداومت ذکر خداوند در شب و روز که در پرتو نماز حاصل ميگردد، سبب ميشود که انسان مولا و مدبر و خالق خود را فراموش نکند، روح سرکشي و طغيانگري بر او غلبه ننمايد.
و همين توجه به خداوند و قيام در برابر او، انسان را از معاصي باز ميدارد و از انواع فساد جلوگيري ميکند.
جزء 21 قرآن مجيد
از آيه 46 سوره عنکبوت
بحث و گفتگو پیرامون آیه
سفارش به نماز به عنوان یک عبادت. نه اینکه خداوند خود احتیاجی به این عبادت داشته باشه بلکه ما بندگان به آن احتیاج داریم. چون خداوند سفارش کرده که نماز را برپادار زیرا نماز تو را از زشتی ها و کارهای بد بازمی دارد.
تطبیق مفاهیم آیه با روحیات و منش و رفتار خودمان
برای اینکه کار بد نکنیم لازم کارهای خوب دیگه ای بکنیم که نتیجه اش بازداشتن ما از کارهای بد می شه و البته خود نکردن اون کارها هم مهمه ولی گاهی توفیق می خواد که لازمه قبلش کارهای خوبی بکنیم از جمله نماز خواندن که خداوند تأکید بر انجامش کرده و نتیجه اش را هم دوری از کارهای زشت و بد بیان کرده.
به کار بستن آیه در زندگی شخصیمان
باید ایمان و اعتقاد و اعتمادمون رو به خدا قوی تر کنیم و به راهنمایی هایش عمل کنیم. وقتی می فرماید نماز بخوانید تا از کارهای زشت و بد دور باشید باید باور داشته باشیم که قطعاً همینطور است. خواندن نماز هم شرایطی دارد. به وقت و چه بهتر اول وقت باشد، به جماعت هم خوب است، با توجه کامل و .... .