0

∞ آیه شب دهم ماه مبارک رمضان ∞

 
nargesza
nargesza
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1392 
تعداد پست ها : 10707
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:∞ آیه شب دهم ماه مبارک رمضان ∞
شنبه 6 تیر 1394  11:09 PM

به نام خدا

 

متن آیه:

 

هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ السَّکِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدادُوا إِيماناً مَعَ إِيمانِهِمْ وَ لِلَّهِ جُنُودُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ کانَ اللَّهُ عَلِيماً حَکِيماً
 

ترجمه آیه:
 

او کسي است که آرامش را در دلهاي مؤمنان نازل کرد تا ايماني بر ايمانشان بيفزايند؛ لشکريان آسمانها و زمين از آن خداست، و خداوند دانا و حکيم است.
 

تفسیر آیه:
 

4- او کسي است که سکينه و آرامش را در دلهاي مؤمنان نازل کرد تا ايماني بر ايمانشان افزوده شود، لشکر آسمانها و زمين از آن خدا است، و خداوند دانا و حکيم است.
تفسير:
نزول سکينه بر دلهاي مؤمنان
آنچه در آيات گذشته خوانديم مواهب بزرگي بود که خدا در پرتو فتح مبين (صلح حديبيه) نصيب پيامبر صلي الله عليه و آله کرد، اما در آيه مورد بحث از موهبت عظيمي که بر همه مؤمنان مرحمت فرموده بحث مي‏کند، مي‏فرمايد: «او کسي است که سکينه و آرامش را بر دلهاي مؤمنان نازل کرد تا ايماني بر ايمانشان بيفزايد» (هو الذي انزل السکينة في قلوب المؤمنين ليزدادوا ايمانا مع ايمانهم).
چرا سکينه و آرامش بر دل آنها فرود نيايد «در حالي که لشکريان آسمانها و زمين از آن خدا است، و خداوند دانا و حکيم است» (و لله جنود السموات
والارض و کان الله عليما حکيما).
اين سکينه چه بود؟
باز لازم است در اينجا به داستان «صلح حديبيه» برگرديم و خود را در فضاي «حديبيه» و در جوي که بعد از صلح پيدا شد تصور کنيم، تا به عمق مفهوم آيه آشنا گرديم.
پيامبر صلي الله عليه و آله خوابي ديده بود- رويائي الهي و رحماني- که با يارانش وارد مسجدالحرام مي‏شوند، و به دنبال آن به عزم زيارت خانه خدا حرکت کرد، غالب اصحاب فکر مي‏کردند تعبير اين خواب و رؤياي صالحه در همين سفر واقع مي‏شود، در حالي که مقدر چيز ديگري بود اين از يکسو.
از سوي ديگر مسلمانان محرم شده بودند و حيوانات قرباني با خود آورده بودند، اما بر خلاف انتظارشان توفيق زيارت خانه خدا نصيب آنها نشد و پيامبر صلي الله عليه و آله دستور داد در همان حديبيه شتران قرباني را نحر کنند، و از احرام بيرون آيند، کاري که براي آنها بسيار سخت و باورناکردني بود، چرا که آداب و سنن آنها و نيز دستورات اسلام ايجاب مي‏کرد تا مناسک عمره را انجام ندهند از احرام بيرون نيايند.
از سوي سوم در مواد صلحنامه حديبيه مطالبي که پذيرش آن بسيار سنگين مي‏نمود، از جمله اينکه اگر کسي از قريش مسلمان شود و به مدينه پناه آورد مسلمانان او را به خانواده‏اش تحويل دهند، اما عکس آن لازم نيست!
از سوي چهارم به هنگام تنظيم صلحنامه قريش حاضر نشدند کلمه «رسول‏الله» کنار نام محمد صلي الله عليه و آله باشد، و «سهيل» نماينده قريش با اصرار آن را حذف کرد، و حتي با نوشتن «بسم الله الرحمن الرحيم» نيز موافقت نکرد، و اصرار داشت به جاي آن «بسمک اللهم» نوشته شود که با سنت اهل مکه سازگار بود
واضح است اين امور هر کدام به تنهائي مطلب ناگواري بود تا چه رسد به مجموع آنها، و به همين جهت تزلزلي در قلوب افراد ضعيف الايمان افتاد، حتي وقتي سوره فتح نازل شد بعضي با تعجب پرسيدند: چه فتحي؟!
اينجا است که بايد لطف الهي شامل حال مسلمانان شود و سکينه و آرامش را به دلهاي آنها بازگرداند، نه تنها ضعف و فتوري در آنان راه نيابد، بلکه به مصداق «ليزدادوا ايمانا مع ايمانهم» بر قدرت ايمان آنها افزوده شود، آيه فوق در چنين شرايطي نازل گرديد.
«سکينه» در اصل از ماده سکون به معني آرامش و اطمينان خاطري است که هرگونه شک و ترديد و وحشت را از انسان زائل مي‏کند و او را در طوفان حوادث ثابت‏قدم مي‏دارد.
اين آرامش ممکن است جنبه عقيدتي داشته باشد، و تزلزل اعتقاد را برطرف سازد، يا جنبه عملي، به گونه‏اي که ثبات‏قدم و مقاومت و شکيبائي به انسان بخشد، و البته به تناسب بحثهائي که گذشت و تعبيرات خود آيه در اينجا بيشتر ناظر به معني اول است، در حالي که در آيه 248 سوره بقره در داستان «طالوت» و «جالوت» بيشتر روي جنبه‏هاي عملي تکيه دارد.
جمعي از مفسران براي «سکينه» معاني ديگري ذکر کرده‏اند که در نهايت بازگشت به همين تفسير مي‏کند.
جالب اينکه در بعضي از روايات «سکينه» به «ايمان» تفسير شده و در بعضي ديگر به نسيم بهشتي که در شکل انساني ظاهر مي‏شود و به مؤمنان آرامش مي‏بخشد.
اينها نيز تأييدي است بر آنچه گفته شده، چرا که «سکينه» زائيده
ايمان است و همچون نسيم بهشتي آرامبخش.
اين نکته نيز قابل توجه است که در مورد «سکينه» تعبير به «انزال» شده است، و چنانکه مي‏دانيم اين تعبير در قرآن مجيد گاهي به معني ايجاد و خلقت و بخشش نعمت آمده، و چون از يک مقام عالي به مقام پائين است اين تعبير در آن به کار رفته است.
نکته‏ها:
1- آرامش بي‏نظير!
اگر ايمان هيچ ثمري جز همين مسأله آرامش نداشت کافي بود که انسان با تمام وجود از آن استقبال کند، تا چه رسد به ثمرات و برکات ديگر.
بررسي حال مؤمنان، و افراد بي‏ايمان، روشنگر اين حقيقت است که گروه دوم در يک حال اضطراب و نگراني دائم به سرمي‏برند، در حالي که گروه اول از اطمينان خاطر بي‏نظير بهره‏مندند، و در سايه آن:
هرگز از کسي جز خدا نمي‏ترسند: و لا يخشون احدا الا الله (احزاب- 39).
هرگز ملامتها و سرزنش اين و آن در اراده آهنينشان اثر نمي‏گذارد و لا يخافون لومة لائم (مائده- 54).
هرگز به خاطر آنچه از دست داده‏اند غمگين نمي‏شوند، و به آنچه دارند دلبستگي شديد ندارند، و اين دو اصل سبب مي‏شود که آرامش روحي آنها به خاطر گذشته و آينده متزلزل نشود لکيلا تأسوا علي ما فاتکم و لا تفرحوا بما آتاکم (حديد- 23).
و بالاخره هرگز در برابر حواث سخت سست نمي‏شوند، و اندوهي به خود راه نمي‏دهند، و همواره خود را برتر از دشمن مي‏بينند: و لا تهنوا و لا تحزنوا

و انتم الاعلون ان کنتم مؤمنين (آل‏عمران- 139).
مؤمن در ميدان حوادث خود را تنها نمي‏بيند، دست لطف و حمايت خدا را دائما بر سر خويش احساس مي‏کند، و ياري فرشتگان را در وجود خويش لمس مي‏کند.
در حالي که اضطراب حاکم بر افراد بي‏ايمان از خلال گفتار و رفتارشان مخصوصا به هنگام وزش طوفانهاي حوادث کاملا محسوس است.
2- سلسله مراتب ايمان
ايمان چه به معني علم و آگاهي و معرفت باشد، و چه به معني روح تسليم و پذيرش در برابر حق، داراي درجات و سلسله مراتبي است، چرا که علم، درجات دارد، و پذيرش و تسليم نيز داراي مراتب مختلفي است، و حتي عشق و شور و محبت توأم با ايمان نيز متفاوت است.
آيه مورد بحث که مي‏گويد: «ليزدادوا ايمانا مع ايمانهم» نيز تأکيدي بر اين حقيقت است، و به همين دليل يک فرد مؤمن هرگز نبايد در يک مرحله از ايمان متوقف گردد، او دائما به سوي درجات بالاتر از طريق خودسازي و علم و عمل گام برمي‏دارد.
در حديثي از امام صادق عليه‏السلام مي‏خوانيم: ان الايمان عشر درجات بمنزلة السلم يصعد منه مرقاة بعد مرقاة!: «ايمان ده درجه دارد همچون نردبان که پله پله از آن بالا مي‏روند!.
و در حديث ديگري از آن حضرت آمده است: «خداوند ايمان را بر هفت سهم تقسيم کرده: نيکي، و صدق، و يقين، و رضا، و وفا، و علم، و حلم، سپس آن را در ميان مردم توزيع نموده، کسي که تمام اين هفت سهم را دارد مؤمن کامل و متعهد است و براي بعضي از مردم يک سهم، دو سهم، و بعضي سه سهم قرار
داده، تا به هفت سهم مي‏رسد».
سپس امام عليه‏السلام افزود: «آنچه را وظيفه صاحب دو سهم است بر دوش صاحب يک سهم حمل نکنيد، و آنچه مربوط به صاحب سه سهم است بر دوش صاحب دو سهم ننهيد مبادا بارشان سنگين شود و به زحمت افتند!»
و از اينجا روشن مي‏شود آنچه از بعضي نقل کرده‏اند که ايمان کم و زياد ندارد، بسيار بي‏اساس است، زيرا نه با واقعيتهاي علمي مي‏سازد و نه با روايات اسلامي.
3- دو وسيله مهم آرامش
در ذيل آيه مورد بحث دو جمله خوانديم که هر کدام بيانگر يکي از عوامل «سکينه» و آرامش مؤمنان است: نخست جمله «و لله جنود السموات و الارض»: (لشکريان آسمانها و زمين از آن خدا و تحت فرمان اويند) سپس جمله «و کان الله عليما حکيما» (خداوند عليم و حکيم است).
اولي به انسان مي‏گويد اگر با خدا باشي تمام قواي زمين و آسمان با تو است، و دومي به او مي‏گويد: خداوند هم نيازها و مشکلات و گرفتاريهاي تو را مي‏داند و هم از تلاشها و کوششها و اطاعت و بندگي تو باخبر است.
و با ايمان به اين دو اصل چگونه ممکن است آرامش خاطر بر وجود انسان حاکم نگردد؟.

 

بحث و گفتگو پیرامون آیه
 

چیزی که باعث ضعف ایمان میشه گاهی اوقات دلهره ها و شک و تردیدیه که انسان ها دچارش میشن. ولی خداوند آرامشی به انسان ها می ده که باعث میشه ایمانشون قوی تر بشه. خداوند مالک همه آسمان ها و زمین و هرچه در اون هاست هست و هیچ شکی در این موضوع نیست و خداوند دانا و حکیم است و می داند چه موقع و چطوری چه نعمتی را به بنده ای بدهد و یا چه نعمتی را از او بگیرد حکتش را خودش می داند و گاهی اوقات با نشانه هایی به انسان ها هم می فهماند.
 

تطبیق مفاهیم آیه با روحیات و منش و رفتار خودمان
 

باید بدانیم که هر نعمتی که داریم از طرف خداوند هست هر خوبی از طرف او و هر بدی از طرف اعمال و رفتار خودمان است. قدر آرامشی که خداوند به ما می دهد را بدانیم و این را بدانیم که این آرامش هم نعمتی است از طرف خداوند که همه عالم در دست اوست.
 

به کار بستن آیه در زندگی شخصیمان
 

هیچوقت نباید فراموش کنیم که خداوند دانا و حکیم است و حکمت کارها، داده ها و نداده ها، گرفته هایش را خودش می داند و بس. باید بدانیم وقتی حالمون خوبه و احساس آرامش و لذت می کنیم این آرامش از کجا اومده. نباید اون موقع خدا رو فراموش کنیم. نشه حکایت این قصه که فردی زیر باران شدید از خداوند طلب سرپناهی می کرد به سرپناهی که رسید گفت خدایا زحمت نکش خودم پیدا کردم. باید قدر شناس باشیم و بدانیم که این آرامش را هم خدا به ما داده تا ایمانمون قوی تر بشه و یقین و اعتقاد و اعتمادمون به او.
 

تشکرات از این پست
kuoroshss tahmores
دسترسی سریع به انجمن ها