يک شب دزدي به خانه کسي رفت و با سوهان مشغول بريدن قفل در خانه شد.صاحبخانه سر رسيد و از دزد پرسيد:اي آقا،اين موثع شب و با اين همه سر و صدا چه کار مي کني؟دزد که حسابي در کار خودش حرفه اي بود با خونسردي جواب داد:"دلم گرفته بود،دارم با بازي کردن با قفل در و تماسش با سوهان براي خودم صداي کمانچه درمي آورم و حسابي از اين کار لذت مي برم"صاحبخانه که آدم ساده اي بود گفت:اما اين چه جور کمانچه اي است که صداي گوشخراشي دارد."دزد با زيرکي و تمسخر گفت:"اين از آن کمانچه هاست که صدايش فردا صبح درمي آيد!"مرد ساده باور کرد و دزد را تنها گذاشت و رفت خوابيد.دزد هم با خيال راحت،قفل را بريد،در را باز کرد و هرچه مي خواست برداشت و رفت.
فردا صبح،وقتي مرد صاحبخانه بيدار شد،ديد دزد تمام خانه را پاک کرده و برده.صداي آه و فريادش بلند شد و تازه فهميد که مرد ديشب به او چه گفته است.
از آن زمان به بعد اين ضرب المثل درباره کسي به کار برده مي شود که از نتيجه عمل کاري که در حال انجام آن است،آگاه نباشد و به هشدار و علايم هم توجه نکند.در اين مواقع به او مي گويند،"صدايش صبح بلند مي شود."
منبع:مجله ي موفقيت شماره 165.
